کدام پیامبر با حیوانات حرف میزد
کدام پیامبر با حیوانات حرف میزد را از سایت پست روزانه دریافت کنید.
کدام پیامبر بود که با حیوانات سخن میگفت و...
پرسشکده مرجع پرسش و پاسخ فارسی ایران
مسئلهی مهم آن است که هرگز از سؤالکردن دست برندارید. برای هر حس کنجکاوی، یک پاسخ وجود دارد.
نمی دانید؟! بپرسید!
می دانید؟! پاسخ دهید!
منبع مطلب : www.porseshkadeh.com
مدیر محترم سایت www.porseshkadeh.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
سخن گفتن حضرت سلیمان با حیوانات
سخن گفتن حضرت سلیمان با حیوانات
محتوای سوره نمل
سلیمان نبی (ع) پیامبری بود که به اذن خداوند ، توانایی فهمیدن و سخن گفتن با حیوانات و پرندگان را کسب کرده بود . علاوه بر این، وی یکی از ثروت مند ترین پیامبرانی بود که نه تنها ثروت و قدرت وی ، او را از راه خدا دور نکرد بلکه او روزانه از خداوند تقاضای ادای شکر مواهب الهی و استفاده از آنان در مسیر رضای او و آسایش بندگان خدا را طلب می کرد .
دعاهای سلیمان به درگاه الهی!
حَتَّی إِذا أَتَوْا عَلی واد النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ (نمل18) فَتَبَسَّمَ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ أَوْزعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنِی برَحْمَتِکَ فِی عِبادکَ الصَّالِحِینَ (نمل19)
ترجمه:
18ـ تا به سرزمین مورچگان رسیدند، مورچهای گفت: ای مورچگان! به لانههای خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند در حالی که نمیفهمند!.
19- (سلیمان) از سخن او تبسمی کرد و خندید و گفت: پروردگارا! شکر نعمتهایی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای به من الهام فرما و توفیق مرحمت کن تا عمل صالحی که موجب رضای تو گردد انجام دهم و مرا در زمره بندگان صالحت داخل نما.
از آیات این سوره، و همچنین از آیات سوره سبا به خوبی استفاده میشود که داستان حکومت حضرت سلیمان جنبه عادی نداشت، بلکه توأم با خارق عادات و معجزات مختلفی بود که قسمتی از آن (مانند حکومت سلیمان بر جن و پرندگان و درک کلام مورچگان، و گفتگوی با هدهد) در این سوره، و بخشی دیگر از آن در سوره سبا آمده است.
در حقیقت خداوند قدرت خود را در ظاهر ساختن این حکومت عظیم و قوایی که مسخر آن بود نشان داد، و میدانیم از نظر یک فرد موحد، این امور در برابر قدرت خداوند سهل و ساده و آسان است.
در اینجا سلیمان رو به درگاه خدا کرد و چند تقاضا نمود.
نخست اینکه" عرضه داشت پروردگارا راه و رسم شکر نعمتهایی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای به من الهام فرما" (وَ قالَ رَبِّ أَوْزعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ) تا بتوانم اینهمه نعمتهای عظیم را در راهی که تو فرمان دادهای و مایه خشنودی تو است به کار گیرم و از مسیر حق منحرف نگردم که ادای شکر اینهمه نعمت جز به مدد و یاری تو ممکن نیست.
دیگر اینکه" مرا موفق دار تا عمل صالحی بجای آورم که تو از آن خشنود میشوی" (وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ).
اشاره به اینکه آنچه برای من مهم است بقای این لشکر و عسکر و حکومت و تشکیلات وسیع نیست، مهم این است که عمل صالحی انجام دهم که مایه رضای تو گردد، و از آنجا که" اعمل" فعل مضارع است دلیل آن است که او تقاضای استمرار این توفیق را داشت.
و بالآخره سومین تقاضایش این بود که عرضه داشت پروردگارا!" مرا به رحمتت در زمره بندگان صالحت داخل گردان" (وَ أَدْخِلْنِی برَحْمَتِکَ فِی عِبادکَ الصَّالِحِینَ).
نکتهها:
1- آگاهی سلیمان از سخن حیوانات
ما از جهان حیوانات اطلاعات زیادی در دست نداریم، و با تمام پیشرفتهایی که در این زمینه شده، هنوز ابهامهای فراوانی بر روی آن سایه افکنده است.
ما آثار هوش و دقت و ذکاوت و مهارت در کارهای بسیاری از آنها میبینیم:
خانهسازی زنبوران عسل، نظمی که بر کندو حکم فرما است، دقت مورچگان در جمع آوری نیازمندیهای زمستان، طرز ذخیره و انبار آنها، دفاع کردن حیوانات از خود در برابر دشمن، و حتی آگاهی آنها از درمان بسیاری از بیماریها، پیدا کردن لانه و خانه خود از فاصلههای بسیار دور دست، و پیمودن راههای طولانی و رسیدن به مقصد، پیش بینی آنها از حوادث آینده، و مانند آن همه از چیزهایی است که نشان میدهد، در دنیای مرموز حیوانات بسیاری از وسائل هنوز برای ما لا ینحل است.
از این گذشته بسیاری از حیوانات بر اثر آموزش و تربیت، کارهای شگفت انگیزی انجام میدهند که حتی انسانها از آن عاجزند.
اما بدرستی روشن نیست که آنها تا چه حد از دنیای انسانها با خبرند؟ آیا واقعا آنها میدانند که ما کیستیم و چه میکنیم؟ ممکن است ما در آنها چنین هوش و ادراکی را سراغ نداشته باشیم، ولی آیا این به معنی نفی آن است؟! روی این حساب اگر در داستان سلیمان می خوانیم که مورچگان از آمدن لشکر سلیمان به آن سرزمین با خبر شدند و اعلام رفتن به لانهها نمودند تا زیر دست و پای لشکر له نشوند، و سلیمان نیز از این ماجرا آگاه شد زیاد جای تعجب نیست.
از این گذشته، حکومت سلیمان توأم با خارق عادات و کارهای اعجاز آمیزی بود، روی همین اصل، بعضی از مفسران اظهار عقیده کردهاند که دارا بودن این سطح آگاهی از ناحیه قشری از حیوانات در عصر سلیمان خود یک اعجاز و خارق عادت بوده است، و مانعی ندارد که عین آن را در سایر اعصار و قرون احیانا نبینیم.
غرض این است که هیچ دلیلی در کار نیست که ما داستان سلیمان و مور یا سلیمان و هدهد را بر کنایه و مجاز و یا زبانحال، و مانند آن حمل کنیم، هنگامی که حفظ ظاهر آن و حمل بر معنی حقیقی امکان پذیر است.
2- سلیمان و الهام شکر پروردگار
یکی از بهترین نشانهها برای شناخت حاکمان الهی از حکمرانان جبار، این است که دسته دوم به هنگام رسیدن به قدرت، غرق غرور و غفلت میشوند و همه ارزشهای انسانی را به دست فراموشی سپرده، در خودکامگی، سخت فرو میروند.
اما حاکمان الهی به هنگام نیل به قدرت، بار سنگینی از مسئولیتها را بر دوش خود احساس میکنند، بیش از همیشه به درگاه خدا روی میآورند، و توانایی بر ادای رسالت خویش را از او میطلبند، همانگونه که سلیمان بعد از آن همه قدرت مهمترین چیزی که از خدا تقاضا میکند ادای شکر او و استفاده از این مواهب در مسیر رضای او و آسایش بندگان خدا است.
جالب اینکه با جمله" اوزعنی" این تقاضا را شروع میکند که مفهومش الهامی از درون و جمع کردن تمام نیروهای باطنی برای انجام این هدف بزرگ است یعنی خدایا آن چنان قدرتی به من عنایت کن تا تمام نیروهای درونیم را برای ادای شکر و انجام وظیفه بسیج کنیم، و راه را نیز تو به من نشان ده که راهی است بسیار سخت و طولانی و پر خوف و خطر، راه ادای حقوق همه مردم، در چنان حکومت وسیع و گسترده!. او نه تنها تقاضای توانایی بر شکر نعمتهایی که به خود او داده شده است میکنند، بلکه در عین حال تقاضا دارد که ادای شکر مواهبی که بر پدر و مادرش ارزانی شده بود انجام دهد، چرا که بسیاری از مواهب وجود انسان از پدر و مادر به ارث به او میرسد، و بدون شک امکاناتی که خداوند به پدر و مادر میدهد کمک مؤثری برای فرزندان در راه نیل به هدفها میکند.
3- سلیمان و عمل صالح
جالب اینکه سلیمان با داشتن آن قدرت و حکومت بی نظیر، تقاضایش از خدا این است که عمل صالح را به طور مداوم انجام دهد، و از آن بالاتر در زمره بندگان صالح خدا باشد.
از این تعبیر روشن میشود که اولا هدف نهایی بدست آوردن قدرت، انجام عمل صالح است، عملی شایسته و ارزشمند، و بقیه هر چه هست مقدمهای برای آن محسوب میشود.
و کار صالح به تنهایی کافی نیست، ورود در گروه صالحان مهم است، زیرا:
گاهی کار، صالح است، ولی فرد از نظر نفسانی صالح نیست و گرفتار ریا، سُمعه، غرور، عُجب و حَبط میشود.
گاهی کار صالح است، ولی عاقبت انحرافی پیش میآید و شخص عاقبت به خیر نمیشود.
گاهی کار صالح است، ولی یک نوع تکروی در آن است و شخص حاضر نیست با بندگان خدا همراه باشد. «أَعْمَلَ صالِحاً ... فِی عِبادکَ الصَّالِحِینَ»
و نیز عمل صالح مقدمهای است برای جلب خشنودی و رضای خدا که هدف نهایی و غایة الغایات همین است.
ثانیا داخل بودن در زمره صالحان مرحلهای است فراتر از انجام عمل صالح که اولی صلاح ذاتی است و دومی صلاح عمل (دقت کنید).
به تعبیر دیگر گاه انسان عمل صالحی را انجام میدهد، اما این معنی جزء ذات و روح او و بافت وجودش نشده است، سلیمان از خدا این میخواهد که آن قدر مشمول عنایت پروردگار قرار گیرد که صالح بودن از عملش فراتر رود و در درون جان و اعماق وجودش نفوذ کند و این جز به رحمت الهی امکان پذیر نیست.
راستی بنده صالح خدا بودن چه گرانبها و گرانقدر است که سلیمان با آن حشمت و جاه و جلالش که برای احدی جای شک نبوده باز تقاضایش این است که خدا به رحمتش او را در خط بندگان صالح قرار دهد، و از لغزشهایی که هر زمان برای انسان مخصوصا انسانی که در رأس یک تشکیلات عظیم باشد امکان پذیر است او را حفظ کند.
آمنه اسفندیاری
منابع:
تفسیر نمونه ج 15
تفسیر نور ج 8
منبع مطلب : article.tebyan.net
مدیر محترم سایت article.tebyan.net لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
سلام خیلی متشکرم از راهنمایی شما.فقط نمیدونم قالیچه حضرت سلیمان درست است
سلیمان
حضرت سلیمان
بکین مطلب از کجا امده
میتونم بکم این مطلب از کجا اوردین
ببخشید می تونم بپرسم که این مطالب را از کجا جمع آوری کرده اید
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
حضرت سلیمان. است با حیوانات صحبت میکرد تشکر