مفهوم حکایت شو خطر کن فارسی نهم
مفهوم حکایت شو خطر کن فارسی نهم را از سایت پست روزانه دریافت کنید.
ادبیات پایه نهم ( حکایت شو ، خطر کن !)
حکایت از کتاب چهار مقاله است نوشته نظامی عروضی که از شاعران قرن ششم هجری می باشد، چهارمقاله شامل چهار گفتار از دبیران ، شاعران ، منجمان و طبیبان است که نام قبلی این کتاب مجمع النوادر بوده است .
متن : امیر خراسان را .... دو بیت بود .
معنی روان متن : از امیر خراسان پرسیدند که تو شخصی تهیدست بودی و کار بی ارزشی داشتی چگونه به امیری خراسان سیدی ؟
گفت : یک روز دیوان اشعار حنظله باد غیسی را می خواندم به این دو بیت رسیدم :
اگر بزرگی و سروی در دهان شیر باشد برو و اقدام به کار خطرناک کن و آن را از دهان شیر بگیر .
یا باید بزرگی و ارجمندی و ثروت و مقام بیابی یا این که مثل مردان بزرگ با مرگ روبه رو شوی .
انگیزه ای در دلم پیدا شد که اصلا نتوانستم به وضعیتی که داشتم راضی باشم تمام ثروتم را فروختم و اسبی خریدم و از سرزمین خود سفرکردم . به حکومت صفاریان پیوستم هر روز عظمت و مقام و لشکر من بیش تر می شد و کم کم در کارهایم پیشرفت و ترقی کردم تا همه خراسان را تحت فرمان خود در آوردم علت این کار تاثیر این دو بیت در من بود .
دانش ادبی : کام شیر ( تکرار ) / کام شیر بجوی ( کنایه از کاری خطرناک و دشوار انجام بده )
دانش زبانی : جمله اول چهار جزئی با مفعول و متمم ( امیر : متمم / جمله بعد مفعول برای پرسیدن / شغلی پست : ترکیب وصفی و مفعول) / شغل ( موصوف ) / پست ( صفت بیانی پسین) / چون ( قید پرسشی ) / روزی ( قید زمان ) / همی خواندم ( ماضی استمراری ) / مهتری ( مشتق ) / کام در مصرع اول ( متمم ) با دو حرف اضافه ( در ، بر ) که مربوط به سبک قدیم است / شو ( فعل امر ) / خطر کن و بجوی ( فعل امر ) / بزرگی ( مشتق ) / رویاروی ( مشتق مرکب )
منبع مطلب : kelas-majazi.blogfa.com
مدیر محترم سایت kelas-majazi.blogfa.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
معنی حکایت درس 6 فارسی نهم(شو،خطر کن!)
امیر خراسان را پرسیدند که تو فردی فقیر و بی چیز بودی و شغلی پست داشتی ، به امیری خراسان چون افتادی ؟
معنی :
از امیر خراسان پرسیدند که تو شخص تهیدست بودی و کاری بی ارزش داشتی ، چگونه به امیری خراسان رسیدی ؟ ( چگونه امیری خراسان را شروع کرد ؟)
لغت :
امیر خراسان : احمد بن عبدالله خجستانی / چون : چگونه / افتادی : ( در این جا به معنی شروع کردی و مشغول شدن . به نقل از فرهنگ سخن دکتر حسن انوری)
* گفت : روزی دیوان « حنظله ی باد غیسی » همی خواندم ، بدین دو بیت رسیدم :
معنی :
گفت : روزی ، دیوان اشعار حنظله با غیسی را می خواندم ، به این دو بیت رسیدم :
نکته ی دستوری :
روزی : قید زمان / همی خواندم : ماضی استمراری
بیت 1 :
مهتری گر به کام شیر در ، است شو خطر کن زکام شیر ، بجوی
معنی :
اگر بزرگی و سروری ، در دهان شیر باشد برو و اقدام به کاری خطرناک کن و آن را از دهان شیر بگیر
لغت :
مهتری : بزرگی ، سروری / کام : دهان / شو : برو / خطر کن : اقدام به کارهای خطرناک کردن (ریسک کردن)
نکته دستوری :
مهتری : مشتق «ی» : مصدری است : مهتر بودن / کام ر مصراع اول : متمّم است که دارای دو حرف اضافه ی « به » و « در » است . این شیوه مربوط به سبک قدیم است. / وش : فعل امری / خطر کن و بجوی : فعل امری
بیت 2 :
یا بزرگی و عزب و نعمت و جاه یا چو مردانت ، مرگ رویاروی
معنی :
یا باید بزرگی و ارجمندی و ثروت و مقام ، بیابی یا یان که مثل مردان بزرگ با مرگ ، روبرو شوی.
لغت :
عزّ : ارجمندی / جاه : مقام ، شکوه
نکته دستوری :
بزرگی : مشتق / رویاروی : مشتق ، مرکّب ( روی + ا : میانوند + روی )
* داعیه ای در باطن من پدید آمد که به هیچ وجه در آن حالت که اندر بودم ف راضی نتوانستم بود دارایی ام بفروختم و اسب خریدم و از وطن خویش ، رحلت کردم.
معنی :
انگیزه ای در دلم پیدا شد که اصلاً نتوانستم به وضعیتی که داشتم ، راضی باشم . تمام مال و ثروتم را فروختم و اسبی خریدم و از سرزمین خود ، سفر کردم
لغت : داعیه : انگیزه ، علت / باطن : درون ، دل / به هیچ وجه : اصلا ، هرگز / دارایی : ثروت و مال / رحلت : سفر کردن ، کوچ کردن
* به دولت صفاریان پیوستم . هر روز بر شکوه و شوکت و لشکر من افزوده می گشت و اندک اندک ، کار من بالا گرفت و ترقّی کردم تا جمله خراسان را به فرمان خویش در آوردم . اصل و سبب ، این دو بیت بود.
معنی :
به حکومت صفاریان پیوستم . هر روز عظمت و مقام و لشکر من بیشتر می شد و کم کم در کارهایم پیشرفت و ترقی کردم تا همه ی خراسان را تحت فرمان خود ، در آورم. علّت این کار ، تأثیر این دو بیت در من بود.
لغت :
شوکت : عظمت ، بزرگی / بالا گرفتن : رشد کرد ، پیشرفت کردن / جمله : همه ، همگی
منبع مطلب : farsi.blogfa.com
مدیر محترم سایت farsi.blogfa.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
شو خطر کن
بخش اول
حکایت : شو خطر کن
تاریخ ادبیات :
نظامی عروضی : نویسنده و شاعر قرن ششم هجری است . در اواخر قرن پنجم در سمرقند ، ولادت یافت . اثر مشهور او کتاب « مجمع النوادر» یا «چهار مقاله » است که درباره ی : دبیری ، شاعری ، نجوم و طبابت ، نوشته است.
🔹امیر خراسان را پرسیدند که تو فردی فقیر و بی چیز بودی و شغلی پست داشتی ، به امیری خراسان چون افتادی ؟
معنی :
از امیر خراسان پرسیدند که تو شخص تهیدست بودی و کاری بی ارزش داشتی ، چگونه به امیری خراسان رسیدی ؟ ( چگونه امیری خراسان را شروع کرد ؟)
لغت :
امیر خراسان : احمد بن عبدالله خجستانی / چون : چگونه / افتادی : ( در این جا به معنی شروع کردی و مشغول شدن . به نقل از فرهنگ سخن دکتر حسن انوری)
🔹گفت : روزی دیوان « حنظله ی باد غیسی » همی خواندم ، بدین دو بیت رسیدم :
معنی :
گفت : روزی ، دیوان اشعار حنظله با غیسی را می خواندم ، به این دو بیت رسیدم :
نکته ی دستوری :
روزی : قید زمان / همی خواندم : ماضی استمراری
🔻بیت 1 :
مهتری گر به کام شیر در ، است
شو خطر کن زکام شیر ، بجوی
معنی :
اگر بزرگی و سروری ، در دهان شیر باشد برو و اقدام به کاری خطرناک کن و آن را از دهان شیر بگیر
لغت :
مهتری : بزرگی ، سروری / کام : دهان / شو : برو / خطر کن : اقدام به کارهای خطرناک کردن (ریسک کردن)
نکته دستوری :
مهتری : مشتق «ی» : مصدری است : مهتر بودن / کام ر مصراع اول : متمّم است که دارای دو حرف اضافه ی « به » و « در » است . این شیوه مربوط به سبک قدیم است. / وش : فعل امری / خطر کن و بجوی : فعل امری
🔻بیت 2 :
یا بزرگی وعزب ونعمت جاه
یا چو مردانت ، مرگ رویاروی
معنی :
یا باید بزرگی و ارجمندی و ثروت و مقام ، بیابی یا یان که مثل مردان بزرگ با مرگ ، روبرو شوی.
لغت :
عزّ : ارجمندی / جاه : مقام ، شکوه
نکته دستوری :
بزرگی : مشتق / رویاروی : مشتق ، مرکّب ( روی + ا : میانوند + روی )
منبع مطلب : benevees.ir
مدیر محترم سایت benevees.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
jennie : اگه میشه مفهومی که خود حکایت میرسونه هم قرار بدین ممنون
ناشناس : تا
ناشناس : مفهومش کو😐
آرزو : مفهوم کلی این حکایت این است ؛ برای بدست آوردن هرچیزی باید مرد عمل بود و از موانع نهراسید
آرزو : مفهوم کلی این است که برای بدست آور آرزو ها باید مرد عمل بود و از موانع نهراسید
اصلا خوب نسیت
مفهوم کلی این است که برای بدست آور آرزو ها باید مرد عمل بود و از موانع نهراسید
مفهوم کلی این حکایت این است ؛ برای بدست آوردن هرچیزی باید مرد عمل بود و از موانع نهراسید
مفهومش کو😐
اگه میشه مفهومی که خود حکایت میرسونه هم قرار بدین ممنون
تا
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
ممنون که جواب دادی این که نگفت