معنی کلمات درس رئیسعلی کلاس پنجم
معنی کلمات درس رئیسعلی کلاس پنجم را از سایت پست روزانه دریافت کنید.
جواب سوالات درس هشتم (دفاع از میهن) فارسی پنجم ابتدایی
متن درس دفاع از میهن و بخوان و بیندیش رئیس علی و معنی حکایت وطن دوستی فارسی پنجم دبستان به همراه جواب سوالات درست و نادرست، درک مطلب و درک و دریافت، معنی کلمات درس هشتم (دفاع از میهن) فارسی پنجم ابتدایی و… را در این نوشتار مشاهده خواهید نمود.
متن درس دفاع از میهن فارسی پنجم
چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
فردوسی
دویست سال بود که کوروش، سلسهی هخامنشی را در ایران، بنیان نهاده بود. دویست سال بود که کشور ما نیرومندترین کشور جهان به شمار میرفت.
تخت جمشید با عظمت و شکوهِ خیرهکنندهاش، مرکز فرمانروایی این سرزمین پهناور بود. در میان این همه شکوه و جلال، ناگاه تاخت و تازی سهمگین از سوی باختر، آغاز گشت. اسکندر که مردی شهرتطلب و جنگجو بود. از سرزمین مقدونیه با لشکری انبوه به سوی کشور ما، ایران، هجوم آورد.
وقتی که اسکندر آهنگ ایران کرد
هرجا که شهری دید با خاک، یکسان کرد
امیدها به یکباره، به نومیدی گرایید.
آیا باید به همین سادگی به بیگانگان اجازه دهیم که سرزمین ما را لگدکوب سُمِ اسبان خود کنند؟ هرگز! هرگز! میهندوستان تا آخرین قطرهی خون، در برابر دشمن، پایداری خواهند کرد.
اسکندر با سپاهیان خود در خاک ایران میتاخت و به سوی تختجمشید پیش میرفت. او برای ورود به پارس میبایست با لشکریانش از گذرگاهی تنگ در میان کوههای سر به فلک کشیده، بگذرد. از این رو، آریوبرزن، سردار دلاور و میهندوست ایرانی، چاره را در آن دید که در این گذرگاه راه را بر او ببندد.
آفتاب، تازه تاریکی شب را کنار زده بود که آریوبرزن، سوار بر اسبی چابک و نیرومند، سپاه خود را از پشت کوه به سوی بلندترین نقطهی آن پیش راند. اسب سردار با یال فرو ریخته و دم بر افراشته، پیش از اسبهای دیگر، سوار خود را به بالا میکشاند. هر چند گامی که بر میداشت، نفس را به تندی بیرون میداد، سر را بالا میآورد و آشفتگی و بیتابی خود را آشکار میساخت. گویی او نیز از سرانجام ناگوار اما پر شُکوهِ سوار خود، آگاه بود.
وقتی آریوبرزن و همراهان به بالای کوه رسیدند، سپاهیان اسکندر، وارد گذرگاه شده بودند. در این زمان، آریوبرزن، بانگ بر آورد:
«من، آریوبرزن
فرزند ایرانم
در آخرین سنگر
اینک تنم، جانم»
(شعر از اسدالله شعبانی)
سپس، فرمان داد تا سربازانش، سنگهای بزرگی را از بالای کوه به پایین بغلتانند.
سنگها با قوّت هرچه تمامتر، به پایین کوه میغلتیدند و در میان سپاه اسکندر میافتادند؛ برخی نیز در راه به برآمدگی یا سنگی دیگر بر میخوردند و خُرد میشدند و با شدّتی حیرتآور در میان مقدونیها فرود میآمدند و گروهی را پس از گروه دیگر، نقش بر زمین میکردند.
اسکندر که تا آن زمان در هیچجا مانعی اینگونه، در برابر سپاه عظیم خود ندیده بود، غرق اندوه شد. پس فرمان عقبنشینی داد و در حالی که در هر لحظه، تنی چند از سپاهیانش بر خاک میغلتیدند، به تنگه برگشت.
در این هنگام، یکی از اسیران جنگی که در سرزمینی بیگانه، گرفتار شده بود، به اسکندر پیغام داد که من پیش از این هم به این سرزمین آمدهام و از اوضاع این نواحی، آگاهی دارم. راهی را میشناسم که سپاه تو را به بالای کوه میرساند.
وقتی شب از نیمه گذشت و تاریکی بر همه جا سایه افکند. اسکندر در حالیکه قسمتی از سپاه خود را در جلگه باقی گذاشته بود، در راهی که اسیر نشان داده بود، پیشروی کرد.
آفتاب، هنوز فروغ زرّین خود را بر کوه و جلگه نتابانده بود که سپاهیان آریوبرزن دریافتند که دشمن از هر سو آنان را محاصره کرده است.
آیا باید تسلیم شد و چیرگی دشمن را بر خانمان دید و خواری و خفّت را به جان خرید، یا جنگید و خاکِ وطن را از خون خود گلگون کرد؟
دلیران ایران، راه دوم را برگزیدند. آنان نه تنها تسلیم نشدند. بلکه آن چنان دلیرانه پیکار کردند که پس از دو هزار و سیصد سال، هنوز خاطرهی آن، در یادها باقی است.
نبرد دلاوران ایرانی شگفتآور بود. حتّی آنان که سلاح نداشتند، به سپاه دشمن حملهور میشدند، دشمن را نابود میکردند و خود نیز در راه وطن، فدا میشدند. آریوبرزن با شمار اندکی از سپاهیان خود، به سپاه عظیم دشمن، یورش برد. گروهی بسیار از آنان را به خاک افکند و با اینکه بسیاری از سربازان خود را از دست داده بود، توانست حلقهی محاصرهی سپاه دشمن را بشکافد. او میخواست زودتر از دشمن، خود را به تخت جمشید برساند تا بتواند از آن دفاع کند. ساینس هاب، در این هنگام، آن بخش از سپاه اسکندر که در جلگه مانده بود راه او را بست.
آریوبرزن، بیباکانه به دشمن، حمله بُرد. او و سپاهیانش، آنقدر مقاومت کردند که همگی کشته شدند و خاطرهای به یاد ماندنی از ایستادگی در راه میهن را برای آیندگان به یادگار گذاشتند.
ایران، میهن عزیز و دوستداشتنی، در دوران ما نیز هزاران سرباز و سردار شجاع، به خود دیده است؛ سردارانی چون حسن باقری، ابراهیم هادی، احمد متوسّلیان، قاسم سلیمانی و احمد کاظمی که در طول هشت سال جنگ تحمیلی دولت عراق بر ایران، دلاورانه در برابر دشمنان، پایداری ورزیدند و اسلام و ایران دفاع کردند و نام نیکویی از خود بر جای گذاشتند.
به نام کوچهها و خیابانهای محلّ زندگی خود، نگاه کنید! نام این دلاوران و شهیدان وطن را در آنجا میتوانید ببینید. هریک از این نامها بیانگر پایداری، شجاعت و فداکاری فرزندان این مرز و بوم هستند.
💛❤💜
درست و نادرست درس هشتم فارسی پنجم
درست و نادرست صفحه ۶۲ فارسی پنجم ابتدایی
💛 Sci-Hub.iR 💜
درک مطلب درس هشتم فارسی پنجم دبستان با جواب
جواب درک مطلب فارسی پنجم صفحه ۶۳
اسکندر که مردی شهرتطلب و جنگجو بود، از سرزمین مقدونیه با لشکری انبوه به سوی ایران هجوم آورد و قصد داشت شکوه و عظمت و فرهنگ ما را نابود کند.
فرمان داد تا سربازانش، سنگهای بزرگی را از بالای کوه به پایین بغلتانند.
آنان نه تنها تسلیم نشدند، بلکه آن چنان دلیرانه پیکار کردند که پس از دو هزار و سیصد سال، هنوز خاطرهی آن، در یادها باقی است.
یادآور نام دلاوران و شهیدان وطن است که هریک از این نامها بیانگر پایداری، شجاعت و فداکاری فرزندان این مرز و بوم هستند.
+پیشنهادی: نمونه درس آزاد فرهنگ بومی 1 فارسی پنجم ابتدایی
💛❤💜
واژه آموزی درس هشتم فارسی پنجم
میهندوست: به کسی میگویند که میهن خود را دوست میدارد.
انساندوست: به کسی میگویند که انسانها را دوست میدارد.
هنر دوست: به کسی میگویند که هنر را دوست میدارد.
حالا تو بگو:
ایراندوست: به کسی میگویند که ایران را دوست دارد.
خدادوست: به کسی میگویند که خدا را دوست دارد.
بخوان و بیندیش رئیس علی فارسی پنجم
در غروب شرجی بندر هوا دَم کرده بود. رئیس محمّد داخل حیاط کنار نخل مشغول خواندن نماز مغرب بود که صدای صلوات در فضای خانه پیچید. سلام نماز را که داد، آرام سرش را برگرداند؛ قابله ی روستا روی سکّوی خانه ایستاده بود، بلند صدا زد: «رئیس محمّد، مژدگانی بده. نوزاد به دنیا آمد؛ خدا. پسری به شما هدیه کرده است»
رئیس محمّد رو به آسمان کرد و سر سجّاده دست هایش را بالا برد و زیرلب دعا خواند و خدا را شکر کرد. سپس برخاست و تا نزدیکی سکّوی اندرونی پیش آمد، قابله، قنداق نوزاد را در دستانش گذاشت و کدخدا در گوش نوزادش اذان گفت. رئیس محمّد کدخدای دلوار بود.
صبح روز بعد رئیس محمد صبحانه را خورد و برای انجام کار کشاورزی، آمادهی رفتن به نخلستان شد. در این لحظه، همسرش از او پرسید: «نام نوزاد را چه بگذاریم؟
رئیس محمّد بی درنگ گفت: «به نام نامی مولای متّقیان، نامش را علی می گذارم»
✨✨✨
علی کودکی اش را در روستا با تماشای موج های خروشان خلیج فارس و دیدن کشتی های تجاری، لنج ها و قایق های ماهیگیری گذراند و سختی های آن سال ها را در کنار پدر تجربه کرد.
در جوانی کنار مردان دلوار و هم سن و سال های خود اسب سواری، شنا و تیراندازی را آموخت و طولی نکشید که به خاطر شجاعتش، مردم او را «رئیسعلی» نامیدند. سفرهای دائمی و دیدن سختی های دریا و تنگدستی مردمان جنوب و مقاومت و پایداری آنها از رئیس علی، جوانی دلیر، بیباک، مردمدار و دوست داشتنی ساخته بود.
رئیس علی در مکتب خانه قرآن آموخت تا کتاب خدا چراغ راهش باشد، همچنین خواندن حافظ، شاهنامه و مثنوی کلامش را برای دیگران شنیدنی تر و تأثیرگذارتر کرده بود. او بارها به همراه پدر به دیدار عالمِان دین و مبارزان جنوب رفته بود و از نشست و برخاست با آنان چیزهای زیادی آموخته بود.
صدای اذان در شهر پیچید. سفره ی افطاری در حیاط خانه پهن بود. هندوانه ی قرمز گوارا دل روزه داران را خنک میکرد. بزرگترها افطارشان را با آب جوش، زعفران و نبات باز میکردند.
آن سال ها انگلیسی ها از راه دریا به جنوب ایران و بوشهر می تاختند و مردم مثل همیشه به مبارزه با دشمن برخاسته بودند. دلوار بر ساحل خلیج فارس و در پنج فرسخی بوشهر صفی از مجاهدان و مبارزان را آماده ی نبرد با انگلیسی ها کرده بود.
رئیس علی احساس میکرد در شهر خبرهایی است، سروصدای زیادی در شهر بود. دوربینش را برداشت، ناگهان روی بام امیریه، پرچم انگلیس را دید. ماتش برد. آن گاه دوربین را به سمت گمرک چرخاند. باد بیرق انگلیسی ها را به حرکت درآورده بود. باورش نمی شد انگلیسی ها بوشهر را اشغال کرده باشند.
✨✨✨
متن رییس علی فارسی پنجم
نظامی های هندی از کشتی پیاده شده بودند و به دستور فرمانده های انگلیسی در شهر نگهبانی می دادند. مرکز حکومت در بوشهر به دست دشمن افتاده بود. عده ای از مردم بهترین چاره را در خارج شدن از شهر می دیدند.
انگلیسی ها در مورد شجاعت رئیس علی شنیده بودند و خوب میدانستند که می تواند خواب آرام آنها را در شب های بوشهر آشفته کند.
رئیس علی دیگر آرام و قرار نداشت. خونش به جوش آمده بود. باید برای آزادی شهر چاره ای می جست. همیشه صد تفنگچی فرمانده جوان خود را همراهی میکردند. این بار هم با فرماندهی رئیس علی با دشمن مبارزه کردند. وقتی تفنگچی ها گمرک را آزاد کردند، انگلیسی ها برق از سرشان پرید. فرمانده انگلیسی و نیروهایش دستپاچه شده بودند.
رییس علی پرچم انگلیس را به زیر کشید و به افسر انگلیسی گفت: «به فرمانده ات بگو پرچم انگلیس در این کشور جایی ندارد.»
✨✨✨
ادامه متن رئیس علی فارسی پنجم
کشتی های انگلیسی بر ساحل دلوار پهلو گرفته بودند. بعد از شکست سخت آنها در بوشهر، حالا نوبت دلوار بود. امّا رییس علی، آنها را غافلگیر کرده بود و سربازان دشمن یا کشته شده بودند یا درحال فرار به سمت کشتی ها بودند.
فرمانده پیاده نظام دشمن زخمی شده بود و در اسارت دلواری ها بود. رئیس علی خود را بالای سر او رساند و جویای حالش شد. فرمانده که حال مناسبی نداشت، گفت: «حال خوبی ندارم به زودی می میرم، خیلی هم تشنه ام.»
رئیسعلی دستور داد تا برایش آب آوردند. سرش را بلند کرد و کمی آب به او داد. فرمانده انگلیسی به نشانه ی تشکّر سرش را تکان داد. او در مدّتی که در خلیج فارس بود کم و بیش زبان فارسی را یاد گرفته بود، پس رو به رئیس علی کرد و گفت: «میخواهم نامه ای برای ژنرال بنویسم.»
رئیس علی دستور داد کاغذ و قلم برایش آوردند و قول داد نامهاش را به فرمانده ناو جنگی برساند، سرباز انگلیسی به دستور فرمانده اش چنین نوشت: «اکنون که این مطالب را می گویم و نظامی من می نویسد بامرگ دست و پنجه نرم میکنم. سرنوشت من چنین بود که پس از سال ها آوارگی در سرزمین های مختلف و اقامتِ طولانی در کشورهای خلیج فارس در یکی از روستاها کشته و در زیر آفتاب پرفروغ جنوب ایران به خاک سپرده شوم.
وقتی در کشتی به دیدن شما آمدم، گفتم که مردم این سرزمین همه دلیر و بی باک هستند. ساینس هاب، آنها از مهمان خود، هرگاه رسم ادب و عاطفه را به جا آورد، به خوبی پذیرایی میکنند اما از آنهایی که قصد خیانت و بی حرمتی به مردم سرزمینشان را دارند، هرگز نمیگذرند.
الان من با دو نظامی خود اسیرِ دلواریها هستیم ولی فرمانده جوان و بی باک آنها اجازه داده است که آخرین حرف هایم را در کمال آزادی و آرامش بنویسم و خودش در فاصلهی دورتر از ما گرم گفت وگو با دوستانش است.
ژنرال، آیا این جوانمردی در درون من و تو هم دیده می شود؟ من هنوز نمی دانم در چه راهی کشته شده ام امّا خوب میدانم که این مردمِ دلیر و این فرمانده جوان که در هیچ دانشگاهی تحصیل نکرده است، فقط با عشق به وطن و دین خود، برای سرافرازی کشورشان و نا امید کردن دشمنانشان می جنگند.
ژنرال، راستی چرا رییسعلی در مکتب طبیعت و در زیر خورشید تابناک و سوزانِ جنوب، درس مردانگی و شهامت آموخته است ولی من و تو در دانشکده های عالیِ لندن جز کینه، حرص، استعمار و زورگویی چیز دیگری نیاموخته ایم؟»
سیروس فتحی
💛💜
درک و دریافت درس هشتم صفحه 67 فارسی پنجم با جواب
جواب درک و دریافت فارسی پنجم صفحه ۶۷
بندر دلوار
چون انگلیسیها در مورد شجاعت رئیسعلی شنیده بودند.
کنار مردان دلوار و هم سن و سال های خود اسب سواری، شنا و تیراندازی میآموخت و دائم در سفر بود. او بارها به همراه پدر به دیدار عالمِان دین و مبارزان جنوب میرفت.
بله، زیرا رئیس علی، حافظ و شاهنامه و مثنوی میخواند.
رئیس علی در مکتب طبیعت و در زیر خورشید تابناک و سوزانِ جنوب، درس مردانگی و شهامت آموخته است ولی ما فرماندهان انگلیسی در دانشکده های عالیِ لندن جز کینه، حرص، استعمار و زورگویی چیز دیگری نیاموخته ایم.
بله به عنوان مثال امیرکبیر.
امیرکبیر در مدت کوتاهی که صدر اعظم ناصرالدین شاه قاجار بود، چنان تحولات شگرفی در نظام فرهنگی و سیاسی ایران ایجاد کرد که به جرأت میتوان گفت نظیر آن در تمام ادوار تاریخ ایران به چشم نمیخورد. قطع نفوذ اجانب و استعمارگران، حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور از جمله اقداماتی بود که امیر کبیر انجام داد.
💛❤💜
فارسی پنجم دبستان حکایت وطن دوستی
هنوزم ز خُردی به خاطر دَرَست که در لانهی ما یکان، بُرده دست
به منقارم آن سان به سختی گَزید که اشکم چو خون از رگ آن دم، جَهید
پدر، خنده بر گریهام زد که هان! وطنداری آموز از ماکیان
علی اکبر دهخدا
معنی حکایت وطن دوستی فارسی پنجم دبستان
از دوران کودکی هنوز این خاطره را به یاد دارم که وقتی دستِ خود را به داخل لانهی مرغها بردم.
مزغ، آن چنان دستم را نوک زد که از چشمانم اشک سرازیر شد.
همان هنگام، پدرم به گریهی من خندید و گفت: دفاع از وطن را از مرغها یاد بگیر (آنها اجازه نمیدهند حتی لحظهای کسی به لانهشان تجاوز کند)
جواب حکایت وطن دوستی فارسی پنجم
💛❤💜
معنی کلمات درس دفاع از میهن فارسی پنجم ابتدایی
معنی کلمات مهم درس هشتم فارسی پنجم
معنی کلمات و واژه های درس دفاع از میهن فارسی پنجم ابتدایی در این بخش تقدیم شما میشود.
تازه صبح شده بود.
به روی خود میچرخیدند.
بی باک، شجاع، دلیر
رزم آوران، پهلوانان
سردارِ دلاور و میهندوست ایرانی
مملکت، کشور
خاکریز
پایه، شالوده
بزرگی، عظمت، جلال
راهِ گذر، محلِّ عبور
نیرو
بزرگ
دور چیزی را گرفتن، بر جایی یا کسی هجوم بردن.
شجاعانه و بدون ترس
هوای گرم همراه با رطوبت بسیار
درون، داخل
نام شهری بندری در بوشهر است.
فقر
جستجو میکرد
تسلط پیداکردن کشوری قوی بر کشوری ضعیف.
بچگی
مرغ خانگی
نوک زد
پرید، رد شد، گذشت
امیدوارم از معنی و جواب سوالات درس هشتم دفاع از میهن فارسی پنجم ابتدایی لذت برده باشید. برای دسترسی به سایر دروس از برچسب های زیر استفاده کنید.
منبع مطلب : sci-hub.ir
مدیر محترم سایت sci-hub.ir لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
معنی کلمات درس دفاع از میهن
معنی کلمات درس دفاع از میهن پنجم ابتدایی را در ادامه میتوانید ببینید.
درسنامه درس دفاع از میهن پایه پنجم
واژه آموزی درس دفاع از میهن پایه پنجم
وقتی دو کلمه ی معنی دار با یکدیگر ترکیب شوند و معنی جدیدی بسازد , کلمات مرکب ساخته می شود .
از ترکیب یک کلمه ی معنی دار + دوست ، کلماتِ معنی دار جدیدی ساخته می شود .
مثال : وطن + دوست وطن دوست به کسی می گویند که وطنِ خود را دوست دارد این دو کلمه اسم است .
شرح حال نویسی درس دفاع از میهن پایه پنجم
یکی از مهارت های نگارش ، نوشتنِ شرح حال از افراد بزرگ است .
در شرح حال نویسی ، نویسنده رویدادهای مهم زندگی خود یا زندگی شخصیت هایِ مشهورِ دین ، دانش ، تاریخ ،ادبیات یا سیاست را شرح
می دهد .
در شرح حال نویسی باید به نکات زیر توجه کرد :
۱- در شرح حال نویسی مطالبی در مورد وضع فرهنگی ، اجتماعی ، خانوادگی یا خاطرات خود یا دیگران می نویسیم .
۲ – در شرح حال نویسی از جنبه های نهانی شخصیت ، احساس ها ، امیدها و آرزوها می نویسیم .
۳ – شرح حال مورد نظر را از کتاب هایی در این زمینه انتخاب کنیم .
۴ – می توانیم در مورد شرحِ حال دیگران از بزرگ ترها یا فیلم هایی که دیده ایم استفاده کنیم .
۵ – از جزئیات و مطالب گفته شده در نگارش درس سوم ( زمان ، مکان ، شخصیت ) استفاده کنیم .
بیشتر بدانیم درس دفاع از میهن پایه پنجم
علی اکبر دهخدا در سال ۱۲۵۷ در تهران متولد شد ، وی لغت شناس , سیاست مدار و شاعر ایرانی است که مولف لغت نامه ی دهخدا نیز بوده است . از آثارِ او می توان به لغت نامه ، امثال و حکم ، چَرند و پَرند ، مجموعه مقالات ، دیوان شعر و … اشاره کرد .
منبع مطلب : nexdan.ir
مدیر محترم سایت nexdan.ir لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
رها : سلام معنی کلمات رئیس علی نیست که من دنبال معنی کلماتم
به توچه : تورو خدا معنی بخوان و بیندیش رو بهم بگین 😓
رامنبب : لطفا معنی کلمات درس رییس علی دلواری بزارید
اره : دقیقا
زینب : نخل
يسنا : سلام من معني كلمات يخت درس رئيس علي رو ميخوام واقعا لازم دارم
ناشناس : من واژه های بخوان و بیندیش ریس علی را می خام همین مو قع
M : واقعا
ناشناس : سلام من کلمات و معنی کلمات را لازم دارم نه فقط معنی کلمات
ناشناس : معنی درس ریس علی
ناشناس : معنی های درس کجاست
الفاتحه : سلام معنی لغات را بخوان و بیندیش رابگذارید
باران : واقعا
فاطمه بهمنی : منممممممممم
سارا : من هم معنی بخوان بیندیش رئیس علی رو میخوام
ناشناس : چرا معنی نیست
آیلین : سلام میشه لطفا متضاد... و مخالف و هم معنی را هم بگین ماله بخوان و بیندیش رئیس علی
ناشناس : خاک تو سترون
ناشناس : خوب دوستان گلم بقیشون هم براتون میگم
سارا : رسهتیتقت اتفاقا قتاقتقو کاری ق ثتاثدقو اینقدر تیتاودی اقتصادی اتاق ق رفتی ق کی ی یت ی ی نی ی ز توی روندی را ی آقای ی ی آبیاری ی آزادی ب بودید ب رویای بویربد ز روزت ی بابا ی یادی رویارو ی رویکرد قو کردی باید ی بابا بیدار ی تاداد
سارا : ریس علی
آرمان احمدی : خوب درس هشت درست و نادرست و درک و مطلب پاسخ ها : اینجا گفته آریو برزن در اولین حمله ی اسکندر او سپاه نیا نش را وادار به عقب نشینی کرد : درسته ٬ سوال دو : نادرسته، سوال سه : درست حالا درک و مطلب ، سوال یک : حمله ی اسکندر مقدونی به ایران زیرا اسکندر و سپا هیانش هر شهری را دیدند با خاک یکسان کرد ند و مردان و زنان زیادی را کشتند و در پی تصرف کامل و چیرگی بر کل سرزمین ایران بودند ٬ سوال دو : به آنها فرمان داد تا سنگ های بزرگی را از بالای کوه بر سر سپاهیان اسکندر بغلتانند.سوال سه آنها دلیرانه جنگیدند ،ابتدا حلقه ی محاصره را شکستند اما بعد با گروهی از سپا هیان اسکندر روبه رو شدند که در جلگه بودند و این رویارویی ، همه ی آن ها را به کشتن داد ،سوال چهار خیلی طولانی است خیلی میریم سوال پنج : دلاوران و شهیدان وطن که نان هر یک از آنها بیانگر پایداری ، شجاعت و فداکاری فرزندان این مرز و بوم است پایان
Maede : متاسفم خودتو بزترید اگه بلد نستید سایت رو برگزلر نکنید
کاش معنی درس رییس علی هم بود
سلام میشه لطفا واژهای درس هشتم و بخوان و بیندیش را بزارید
اگه میشد لقات هم میزاشتید عالی و عالی نشد ولی یکم خندگید
سلام
گوه توش آه هیچی نداره من کلمه ی می بایست رو می خواستم ک نداشت
بیتر بیعت
بی ادب بد
ببخشید هم خانواده و متضاد می خواستم
معنی کلمات درس ریسعلی فارسی پنجم
بده
سلام میشه معنی رءیس چیست
ای خدا برسو دادعم
نخیر
بده بده بده اعم تر ها ی زشت
من
سلام من کلمات و معنی کلمات را لازم دارم نه فقط معنی کلمات
واقعا رسیدگی میشع
من معنی بخوان و بیندیش رئیس علی رو میخوام چرا انقدر چیز های الکی گذاشتین
به نظر من ول کن بابا درس فایده نداره😐ولی نه خوبه😆
اگه میشه هم معنی ها رو بزارید من فردا امتحان دارم هر جا می گردم هیچی نیستلطفا اگه کسی می دونه بهم بگه
من معنی کلمات درس رئیسعلی را می خواهم
متاسفم خودتو بزترید اگه بلد نستید سایت رو برگزلر نکنید
واقعا
ای کاش میشد هم معنی ،متضاد و هم خانواده بخوان و بیندیش و حکایت ها و ... هم بودمن نیاز دارملطفا نیاز های مارا برطرف کنیدممنون میشم
خاک تو سترون
نمیدونم کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن
سلام میشه لطفا متضاد... و مخالف و هم معنی را هم بگین ماله بخوان و بیندیش رئیس علی
چرا معنی نیست
من واژه های بخوان و بیندیش ریس علی را می خام همین مو قع
میخواستم بگم که معنی های درس را بگذارید هر جا میگردم اصلا نیست
معنی کلمات درس رعیس علیزاغ بور:پرنده ی بومی ایرانی است.سپیدار:درخت بلندی که چوب آن سپید است.ذوق:شور و اشتیاقتحمیلی:اجباریفلک:آسمانوطن:میهن
من هم معنی بخوان بیندیش رئیس علی رو میخوام
بله
سلام من معني كلمات يخت درس رئيس علي رو ميخوام واقعا لازم دارم
برو گم شو مرتیکه اشغال
خوبه ولی اگه معنی رییس علی باشه عالی میشه
لطفا معنی کلمات درس رییس علی دلواری بزارید
من یک ساعت هست دارم دنبال معنی کلمات درس رییس علی می گردم ،یعنی واقعا عرضه ندارید
سلام من معنی بخوان و بیندیش رئیس علی رو می خواستم ولی نبود 😔😔☹☹😭😭
من معنی کلمات میخواستم
من خودم گیر دارم
سلام
من این پیامی که دادم کلاس پنجم ابتدایی هستم
خوب درس هشت درست و نادرست و درک و مطلب پاسخ ها : اینجا گفته آریو برزن در اولین حمله ی اسکندر او سپاه نیا نش را وادار به عقب نشینی کرد : درسته ٬ سوال دو : نادرسته، سوال سه : درست حالا درک و مطلب ، سوال یک : حمله ی اسکندر مقدونی به ایران زیرا اسکندر و سپا هیانش هر شهری را دیدند با خاک یکسان کرد ند و مردان و زنان زیادی را کشتند و در پی تصرف کامل و چیرگی بر کل سرزمین ایران بودند ٬ سوال دو : به آنها فرمان داد تا سنگ های بزرگی را از بالای کوه بر سر سپاهیان اسکندر بغلتانند.سوال سه آنها دلیرانه جنگیدند ،ابتدا حلقه ی محاصره را شکستند اما بعد با گروهی از سپا هیان اسکندر روبه رو شدند که در جلگه بودند و این رویارویی ، همه ی آن ها را به کشتن داد ،سوال چهار خیلی طولانی است خیلی میریم سوال پنج : دلاوران و شهیدان وطن که نان هر یک از آنها بیانگر پایداری ، شجاعت و فداکاری فرزندان این مرز و بوم است پایان
سلام خدمت شما من معنی ،مخالف،همخانواده درس را میخواستم اما نیست لطفاً بزاریدممنون
لطفا واژه های بخوان و بیندیش رئیس علی را بگذارید لطفا
معنی بخوان بندیش ریسعلی
تورو خدا معنی درس
ببخشید من تا الان آنقدر گشتم تا معنی کلماتش را پیدا کنم لطفا معنی کلمات بخوان و بیندیش رییس علی را بگذارید در سایت تون
متضاد درس ریس علی
پس چرا معنی کلمه رییس علی نیست
سلام معنی لغات را بخوان و بیندیش رابگذارید
معنی های درس کجاست
معنی درس ریس علی
یک
.
سلام معنی کلمات رئیس علی نیست که من دنبال معنی کلماتم
ریس علی
رسهتیتقت اتفاقا قتاقتقو کاری ق ثتاثدقو اینقدر تیتاودی اقتصادی اتاق ق رفتی ق کی ی یت ی ی نی ی ز توی روندی را ی آقای ی ی آبیاری ی آزادی ب بودید ب رویای بویربد ز روزت ی بابا ی یادی رویارو ی رویکرد قو کردی باید ی بابا بیدار ی تاداد
تورو خدا معنی بخوان و بیندیش رو بهم بگین 😓
ببخشیدنمیشه بگید معنی لغت درس رعیس علی را
نام نویسنده ی رئیس علی سیروس مفتاحی است
خوب دوستان گلم بقیشون هم براتون میگم
خیلی. بیخود بوذ