معنی کلمات حکایت زیرکی کلاس پنجم
معنی کلمات حکایت زیرکی کلاس پنجم را از سایت پست روزانه دریافت کنید.
سوالات مربوط به کلاس پنجم ابتدایی
منبع مطلب : asgharbojari15.blogfa.com
مدیر محترم سایت asgharbojari15.blogfa.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
مرورگر شما از این ویدیو پشتیبانی نمیکنید.جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
زر : زر :طلا حاصل:جواب دفن کرد :خاک کرد زیرکی:یواشکی اشارت:اشاره اعتماد:اطمینان تلبیدن:درخواست باز نیافت:پیدا نکرد صاحب :مالک شکایت:اعتراض لطفا منو لایک کنید که روحیه ب من بدید❤
پریسا : معنی کلمات درس زیرکی
ناشناس : معنی کلمات حکایت زیرکی زر: طلا _بازنیافت:پیدا نشد _با هرکس که گفت: از هرکس که پرسید _بازگرد: برگرد _فرمود:گفت _شکایت:اعتراض _ کس فرستاد:کسی را فرستاد _طلبید:فراخواند _نرمی:آرامی _درشتی :در این متن به معنی زور گفتن _بستد:ازش گرفت .
✧⁺⸜(●˙▾˙●)⸝⁺✧ʸᵃˢii : زیرکی : باهوش -- زر : طلا-- قاضی :داور -- غازی : ماهر، جنگجو -- اشارت کردن : نشان دادن -- همه : همگی -- طبیب: پزشک -- اعتماد : اطمینان -- صاحب : همراه -- فلان :اشاره -- بازیافت: پیدا نکرد -- نرمی :مهربانی -- طلبید :خواسته --درشتی:خشن ممنون از شما لطفا لایک کنید 😊😇😊
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
دیانا : بابا اوناها دیگه خانم هستی که دستش درد نکنه گذاشته
ناشناس : سلام بد بود
$$$$ : معنی کلمات حکایت زیرکی
رکسانا : سلام بچه ها من جوابارو ی جا دیگه پیدا کردم اگه مشکلی بود یا درست نبود به بزرگواری خودتون ببخشید🙏 حاصل : جواب اعتماد : اطمینان دفن کرد : خاک کرد شکایت :اعتراض اشارت : اشاره تلبیدن : درخواست باز نیافت : پیدانکرد صاحب : مالک زیرکی :یواشکی زر :طلا
هستی جوووونی : اصلا خوب نیس
یسنا نصوحی : ◇حکایت زیرکی◇ اعتماد نداشت = اطمینان نداشت( ***) باز نیافت=پیدا نکرد آن را بِبُرد= آن را برد (***) درمان ندانست= راهی برای بهبودی پیدا نکرد(***) فلان=جسمی که اسمش را نمیدانیم را فلان نام میبریم دفن=خاک کرد بِیامد=آمد
رکسانا : ببخشید اشارت میشه با دست چیزی را نشان دادن، با حرکت دست و چشم و ابرو مطلبی را القا کردن و اینکه چنتا کلمه رو یادم رفت زیرکانه : خردمند طبیب : پزشک شبانگاه : نیمه های شب دلنشین :دلپذیر هیجان : شور ضایع : تباه شده استعداد :توانایی
ناشناس : خیلی بده
ناشناس : خیلی بده
خیلی بده
خیلی بده
خیلی بده
زر طلبید : طلایش را خواست
اشارت : اشاره کرد
بستد :پیدا کند
ممنون معنی کلمات را فرستادین
ممنون
خیلی عالی بود رکسانا 👍
زیرکی : باهوش -- زر : طلا-- قاضی :داور -- غازی : ماهر، جنگجو -- اشارت کردن : نشان دادن -- همه : همگی -- طبیب: پزشک -- اعتماد : اطمینان -- صاحب : همراه -- فلان :اشاره -- بازیافت: پیدا نکرد -- نرمی :مهربانی -- طلبید :خواسته --درشتی:خشن ممنون از شما لطفا لایک کنید 😊😇😊
زر؟ طلا طلبید ؟ اهزار کرد اعتماد ؟ اطمینان
خیلی بد بود🤮🤮🤮🤮🤮
چرا بد بود
یکم بافاله
جج
جررر رکسانا خوب بود
آیناز
در روزگاران قدیم مردی بود که مقداری طلا داشت و از آنجاییکه به کسی اعتماد نداشت، طلاهای خود را برد و زیر درختی خاک کرد (پنهان کرد). مدتی گذشت و پس از آن برای بردن طلاهای خود دوباره پیش آن درخت بازگشت و هر چه گشت طلاهای خود را پیدا نکرد! به ناچار با هر کس که فکرش را میکرد در اینباره صحبت کرد ولی کسی نتوانست راه حلی به او نشان دهد. عدهای به او پیشنهاد کردند که برای حل این مشکل به نزد حاکم برود.
پس به پیش حاکم رفت و اتفاقی که افتاده بود را برای حاکم توضیح داد. حاکم در پاسخ به او گفت: برو و فردا بیا؛ من قول میدهم تمام طلاهای تو را به تو برگردانم. پس حاکم طبیب دربار خود را فرخواند و به او گفت: ریشه فلان درخت برای درمان چه دردی استفاده میشود؟ طبیب در جواب گفت گیاه این درخت برای فلان درد داروی مناسبی است.
پس حاکم دستور داد تا تمام طبیبان شهر به نزد او بروند؛ وقتی طبیبان نزد او حاضر شدند حاکم از آنها پرسید: که در چند روز گذشته چه کسی از فلان درد به شما مراجعه کرد و شما او را برای درمان به آن درخت راهنمایی کردید؟ یکی از آنان گفت یک ماه پیش فردی آمد و از فلان درد شکایت کرد و من آن درخت را به او نشان دادم. حاکم آن مرد را خواست و طلا های مرد را به آن فرد باز گرداند.
معنی حکایت زیرکی پنجم☺
🤙🤙🤙🤙🤙
باشه
اشارت میشه اشاره نه رهنمایییی
عالی بود
خیلی بد بود
گفت/بیان کرد
طبیب/کسی که مردم را درمان میکند
طلبید/اهزار کرد
زر/طلا،پول
اعتماد/باور
معنی در حکایت زیرکی
زر میشه طلا
نرمی میشه خوش اخلاقی
ه
ببخشید اشارت میشه با دست چیزی را نشان دادن، با حرکت دست و چشم و ابرو مطلبی را القا کردن
و اینکه چنتا کلمه رو یادم رفت
زیرکانه : خردمند
طبیب : پزشک
شبانگاه : نیمه های شب
دلنشین :دلپذیر
هیجان : شور
ضایع : تباه شده
استعداد :توانایی
سلام بچه ها من جوابارو ی جا دیگه پیدا کردم اگه مشکلی بود یا درست نبود به بزرگواری خودتون ببخشید🙏
حاصل : جواب
اعتماد : اطمینان
دفن کرد : خاک کرد
شکایت :اعتراض
اشارت : اشاره
تلبیدن : درخواست
باز نیافت : پیدانکرد
صاحب : مالک
زیرکی :یواشکی
زر :طلا
خیلی بد بود
معنی کلمات حکایت زیرکی
سلام بچه ها خوبیت
سلام
حاصل : جواب
اشارت: راهنمایی
همخانوادهاش و متضاد نداره؟
خاک توسرت اگه تو گوگل میزاری حداقل درست بزار
گ ا و
بابا ما گفتیم حکایت زیرکی چرا کورید مث اینکه رد دادی🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
زر :طلا
حاصل:جواب
دفن کرد :خاک کرد
زیرکی:یواشکی
اشارت:اشاره
اعتماد:اطمینان
تلبیدن:درخواست
باز نیافت:پیدا نکرد
صاحب :مالک
شکایت:اعتراض
لطفا منو لایک کنید که روحیه ب من بدید❤
◇حکایت زیرکی◇
اعتماد نداشت = اطمینان نداشت( ***) باز نیافت=پیدا نکرد
آن را بِبُرد= آن را برد (***) درمان ندانست= راهی برای بهبودی پیدا نکرد(***) فلان=جسمی که اسمش را نمیدانیم را فلان نام میبریم
دفن=خاک کرد
بِیامد=آمد
معنی واژه های حکایت زیرکی.
حاکم: پادشاه ، امپراطور
زر: طلا
دفن کرد: خاک کرد
بیامد: آمد
باز نیافت: پیدا نکرد
حاصل: جواب
همتون گیچیت
معنی کلمه ی زیرکانه
معنی کلمات حکایت زیرکی
زر: طلا _بازنیافت:پیدا نشد _با هرکس که گفت: از هرکس که پرسید _بازگرد: برگرد _فرمود:گفت _شکایت:اعتراض _ کس فرستاد:کسی را فرستاد _طلبید:فراخواند _نرمی:آرامی _درشتی :در این متن به معنی زور گفتن _بستد:ازش گرفت .
من معنی لغات حکایت زیرکی رو فقط میخاستم همین
سلام 👋😁
تاخ۸ه
میاد
سلام بد بود
هستی دستت درد نکنه
ای بابا پس متضاد هاش کجاس اینا
معنی کلمات درس زیرکی
وای خدا جون نه ها
خوب بود♥️
معنی حاصل کنم ؟ 🌸🌼🌸🙏
خیلیهمخوببود
بابا اوناها دیگه خانم هستی که دستش درد نکنه گذاشته
میشه کور بازی در نیارید اوناها خانم هستی که دستش درد نکنه گذاشته کورا
وای پس چرا معنی کلمات درس زیرکی و نداده ؟؟
خوب نیس
من معنی کلمه میخوام نه این ها خدایا 😒😭
من معنی کلمه میخوام 😖😖😖
من فقط کلمات رو میخوام نه معنی کل داستان☺
نمی دونم👏😲
اه اه اثلا نمیاد
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
خیلی بده