معنی شعر سراچه ذهنم آماس می کرد
معنی شعر سراچه ذهنم آماس می کرد را از سایت پست روزانه دریافت کنید.
معنی و مفهوم سراچه ذهنم آماس می کرد صفحه 80 فارسی یازدهم
منبع مطلب : nexload.ir
مدیر محترم سایت nexload.ir لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
زبان و ادبیّات فارسی پیش دانشگاهی(مربوط به نوبت اوّل )
بخش معنی و مفهوم نثر و شعر:
1- سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق
@معنی: (من برای بیان درد شوق و اشتیاق خود، شنونده ای می خواهم که سینه اش از درد دوری وجدایی پاره پاره شده باشد.)
2- سرّ من ازناله ی من دور نیست لیک چشم و گوش را آن نور نیست
@معنی: (رازهای من در ناله های من آشکاراست اما هیچ کس نمی تواند با این چشم و گوش ظاهری آن را درک کتد.)
3- تن زجان و جان زتن مستور نیست لیک کس را دید جان دستور نیست
@ (جسم و روح ازهم پوشیده و پنهان نیستند اما هیچ کس اجازه ی دیدن روح را ندارد.)
4- آتش است این بانگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد
@ (این صدای نی(سخن مولانا) ، آتش عشق است و هوی و هوس نیست هرکس این عشق را نداشته باشد نابود باشد.)
5- نی حریف هر که از یاری برید پرده هایش، پرده های ما درید
@ (نی همدم هر انسانی است که از دوستش جدا شده است ، آهنگ و نغمه ی نی ، رازهای ما را فاش می کند.)
6- همچو نی زهری و تریاقی که دید همچو نی دمساز و مشتاقی که دید
@ (نی هم درد است وهم درمان؛ نی هم همدم و نزدیک است وهم ازدوری وجدایی سخن می گوید.)
7- نی حدیث راه پرخون می کند قصّه های عشق مجنون می کند
@ (نی از راه پرخطر عشق، سخن می گوید، و داستان های عاشقان راستین را بیان می کند.)
8- محرم این هوش جزبی هوش نیست مر زبان را مشتری جز گوش نیست
@ (تنها عاشق، محرم عشق است همان گونه که تنها گوش، خریدار سخن زبان است.)
9- هرکه جز ماهی زآبش سیر شد هرکه بی روزی است روزش دیر شد
@(عاشق از عشق سیر نمی شود همان گونه که ماهی از آب سیر نمی شود هرکس از عشق الهی بی بهره باشد زود خسته و ملول می شود.)
10- در نیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام
@ (حال انسان عارف و کامل را هیچ انسان غیرعارف درک نمی کند پس سخن را بایدکوتاه و تمام کرد.)
11- همه درگاه توجویم همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
@ (خدایا تنها درگاه تو را می جویم و تنها در پی فضل و بخشش تو هستم تنها تو را به یگانگی می ستایم زیرا تنها تو شایسته ی یگانگی هستی.)
12- پروردگارا مگذار که صولت خشم، حصار بردباری مرا درهم بشکند و حمله ی حسد ، مناعت فطرت مرا به خفّت و مذلّت فروکشاند .
@ (پروردگارا مگذار که شدّت خشم ، صبر مرا از بین ببرد و حسادت ، مرا از بلند نظری به مرتبه ی پست بکشاند و مرا خوار و ذلیل کند.)
13- پروردگارا ازخصلت طمع که دنائت آورد و آبرو ببرد به تو پناه می آورم.
@ (پروردگارا ازحرص وطمع که پستی آورد وآبروی انسان را می برد به تو پناه می آورم.)
14- الهی از حمیّت های جاهلانه و عصبیت های نا هنجار به تو پناه می آورم .
@ (خدایا ازغیرت و مردانگی جاهلانه و ازتعصّب و جانبداری بی جا به تو پناه می آورم.)
15- پروردگارا ، مگذار نسبت به ملاهی و مناهی بی پروا باشم.
@ (پروردگارا مگذار که نسبت به کارهای زشت و ناپسند گستاخ و بی پروا باشم .)
16- روا مدار که به خاطرهوس خویش ، پای بطلان برعنوان حق گذارم .
@ (مگذار که به خاطر هوس و نفس خود ، حق را باطل و ضایع کنم.)
17- چه گفت آن سخن گوی با فرّ و هوش چو خسرو شدی بندگی را بکوش
@ (یک سخنور بزرگ و باهوش چه زیبا گفته است ،وقتی پادشاه شدی برای بندگی بیشتر تلاش کن.)
18- به یزدان هر آن کس که شد ناسپاس به دلش اندر آید ز هر سو هراس
@ (هرکس به خدا ناسپاسی کند و تکبّر ورزد، ترس و وحشت همه ی وجودش را فرا می گیرد.)
19- به جمشید بر، تیره گون گشت روز همی کاست زو فرّ گیتی فروز
@ (جمشید بدبخت و بیچاره شد و هر روز از شکوه و عظمت جهانی او کاسته شد)
20- نهان گشت آیین فرزانگان پراگنده شد نام دیوانگان
@ (راه و رسم دانایان از بین رفت و بی خردان در همه جا مشهور شدند.)
21- هنر خوار شد، جادویی ارجمند نهان راستی ، آشکارا گزند
@ (علم و هنر بی ارزش شد و جادوگری ارزش یافت.راستی وصداقت از میان رفت وکجی و ناراستی درهمه جا آشکار شد.)
22- یکی بی زیان مرد آهنگرم ز شاه آتش آید همی بر سرم
@ (من یک مرد آهنگر و بی زیانی هستم اما همواره از شاه ، ظلم و ستم می بینم.)
23- تو شاهی و گر اژدها پیکری بباید بدین داستان داوری
@ (تواگر شاه هستی و یا مرد قوی و قدرتمند هستی باید درباره ی من درست داوری کنی.)
24– شماریت با من بباید گرفت بدان تا جهان ماند اندر شگفت
@ (تو باید به من حساب پس بدهی تا مردم جهان شگفت زده شوند.)
25- خروشید کای پایمردان دیو بریده دل از ترس گیهان خدیو
@ (فریاد زد ای طرفداران ضحاک و ای کسانی که از خدای جهان نمی ترسید)
26- نباشم بدین محضر اندر گوا نه هرگز براندیشم از پادشا
@ (من این استشهاد نامه را تأیید و گواهی نمی کنم و هرگز از پادشاه نمی ترسم.)
27- خروشید و برجست لرزان زجای بدرّید و بسپَرد محضر به پای
@ (کاوه فریاد زد و درحالی که می لرزید از جای برخاست ، استشهاد نامه را پاره کرد و زیر پا انداخت.)
28- همی بر خروشید و فریاد خواند جهان را سراسر سوی داد خواند
@ (کاوه فریاد زد و کمک خواست و مردم را به عدل و داد دعوت کرد)
29- از آن چرم ، کاهنگران پشت پای بپوشند هنگام زخم درای
@ (آن چرمی را که آهنگران هنگام زدن پتک روی پا می اندازند )...
30- بپویید کاین مهتر آهرمن است جهان آفرین را به دل دشمن است
@ ( برخیزید و قیام کنید زیرا ضحاک شیطان است و خدا را در دل خود دشمن می داند)
31- بدان بی بها ناسزاوار پوست پدید آمد آوای دشمن ز دوست
@ (با آن چرم بی ارزش و نالایق ، دوست و دشمن ازهم شناخته شدند.)
32- همی رفت پیش اندرون مرد گُرد سپاهی بر او انجمن شد نه خُرد
@ (آن مرد دلیر و پهلوان ( کاوه ) درپیش مردم حرکت می کرد درمسیر حرکت او ، سپاه بزرگی دور او جمع شد.)
33- بدانست خود کآفریدون کجاست سر اندر کشید و همی رفت راست
@ ( کاوه می دانست که فریدون کجاست سرش را پایین انداخت و مستقیم به سوی او رفت)
34- به هر بام و در، مردم شهر بود کسی کش ز جنگاوری بهر بود
@ (همه جای شهر از مردم پرشده بود مردمی که دلاور و جنگجو بودند و فنون جنگ را می دانستند.)
35- عشق او باز اندر آوردم به بند کوشش بسیار نامد سودمند
@ ( عشق او دوباره مرا گرفتار کرد و تلاش و کوشش من برای رهایی از عشق سودی نداشت)
36- عشق ، دریایی کرانه ناپدید کی توان کردن شنا ای هوشمند
@ ( عشق مانند دریایی است که ساحل ندارد پس ای انسان خردمند و باهوش در این دریا شنا مکن)
37- توسنی کردم ندانستنم همی کز کشیدن تنگ تر گردد کمند
@ (من سرکشی کردم و نمی دانستم که عشق مانند کمندی است که هرچه از آن دوری کنی بیشتر گرفتار می شوی.)
38- یکی آواز داد که این پیر زندیق آمد. @ (یکی فریاد زد که این پیر بی دین آمد.)
39- آن مرید چون آن سخن بشنید ازغیرت ارادت خود ، قصد رجم آن مرد کرد و اهل بازار جمله بشوریدند .
@ (آن شاگرد وقتی آن سخن را شنید به خاطر شدّت ارادت خود به شیخ، خواست آن مرد را سنگسار کند و همه ی مردم بازار نیز اعتراض کردند.)
40- اگر خاموش باشی من تو را چیزی آموزم که از این مِحَن باز رهی .
@ (اگر ساکت باشی من چیزهایی به تو می آموزم که ازاین رنج و سختی رها شوی.)
41- شیخ درزه هایی بیرون گرفت و پیش وی افکند . @ (شیخ بسته های کاغذ بیرون آورد و پیش او گذاشت.)
42- این همه خصومت چرا انگیختی؟ @ ( چرا این قدر دشمنی کردی؟)
43- بگفتا عشق شیرین برتوچون است ؟ بگفت از جان شیرینم فزون است
@ (خسرو گفت: عشق شیرین درنظر تو چگونه است؟ فرهاد گفت: از جان شیرین و عزیزم ، عزیزتر است.)
44- بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک؟ بگفت آن گه که باشم خفته درخاک
@ (خسرو گفت : کی مهر و محبّت او را فراموش می کنی؟ فرهاد گفت:آنگاه که بمیرم و در زیر خاک بخوابم.)
45- بگفتا گر خرامی در سرایش؟ بگفت اندازم این سر زیر پایش
@ ( خسرو گفت اگر به خانه ی او راه یابی چه می کنی ؟ فرهاد گفت این سرم را فدایش می کنم)
46- بگفتا گر کند چشم تو را ریش ؟ بگفت این چشم دیگر دارمش پیش
@ (خسرو گفت : اگر شیرین چشم تو را درآورد چه می کنی؟ فرهاد گفت: چشم دیگرم را نیز تقدیم می کنم.)
47- بگفتا گرکسیش آرد فرا چنگ؟ بگفت آهن خورد ورخود بود سنگ
@ (خسرو گفت: اگرکسی، شیرین را تصاحب کند چه می کنی؟ فرهاد گفت: اگر او مثل سنگ، سخت هم باشد با این تیشه از پای در می آورم.)
48- بگفتا دوری از مه نیست درخور بگفت آشفته از مه دور بهتر
@ (خسرو گفت: دوری ازماه شایسته نیست. فرهاد گفت: ماه را از دور دیدن بهتراست.)
49- بگفتا گر به سر یابیش خشنود ؟ بگفت از گردن این وام افکنم زود
@ (خسرو گفت: اگر شیرین به گرفتن سر تو خشنود شود، چه می کنی؟ فرهاد گفت : سرم را زود فدایش می کنم.)
50- بگفتا رو صبوری کن در این درد بگفت از جان صبوری چون توان کرد؟
@ (خسروگفت: برو به این درد عشق صبرکن. فرهادگفت: نمی توانم به دوری معشوق صبر کنم.)
51- بگفت ازدل جداکن عشق شیرین بگفتا چون زیم بی جان شیرین؟
@ (خسرو گفت : عشق شیرین را از دلت بیرون کن.فرهاد گفت: بدون معشوق عزیزم(شیرین) یک لحظه هم نمی توانم زندگی کنم.)
52-گوشم به راه، تا که خبرمی رسد زدوست صاحب خبر بیامد و من بی خبر شدم
@ (من، منتظر و گوش به راه بودم تا چه کسی از محبوب، خبر می آورد خود معشوق آمد و من با دیدن او بی هوش شدم.)
53- چون شبنم اوفتاده بُدم پیش آفتاب مِهرم به جان رسید و به عیّوق برشدم
@ (من همچون قطره ای ناچیز دربرابر آفتاب وجود معشوق افتاده بودم ، گرمای عشق او به جان من رسید و من به بالاترین مرتبه رسیدم.)
54- دستم نداد قوّت رفتن به پیش دوست چندی به پای رفتم و چندی به سرشدم
@ (امکان رسیدن به نزد یار برایم میسّر نشد از این جهت این مسیر را گاهی با پایم پیمودم وگاهی با سرم ( یعنی با شوق زیاد رفتم )
55- تا رفتنتش ببینم و گفتنش بشنوم از پای تا به سرهمه سمع و بصر شدم
@ (برای اینکه راه رفتن محبوب را ببینم و گفتارش را بشنوم با تما م وجود ، چشم و گوش شدم.)
56- من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت کاوّل نظر به دیدن او دیده ور شدم
@ (من نمی توانم به او نگاه نکنم زیرا نخستین بار که چشمم را باز کردم او را دیدم.)
57- بیزارم از وفای تو ، یک روز و یک زمان مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم
@ (نسبت به تو وفادار نیستم اگر یک روز، آسوده بنشینم و از خود راضی و خشنود باشم)
58- او را خود التفات نبودی به صید من من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
@ (خودمعشوق هیچ توجهی به صید من نداشت من خود اسیرنگاه همچون کمند او شدم .)
59- گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد ؟ اکسیر عشق بر مسم افتاد و زرشدم
@(به من می گویند: ای سعدی، چه کسی چهره ی سرخ و شاداب تو را این چنین زرد و بیمارکرده است؟می گویم: کیمیا ی عشق بر وجود بی ارزش من افتاده و وجود بی ارزش مرا مانند طلا با ارزش نموده است.)
60- ای خرّم از فروغ رُخَت ، لاله زار عمر باز آ ، که ریخت بی گل رویت ، بهار عمر
@( ای کسی که از نور چهره ی تو، لاله زار عمر من، خوش و سرسبز شده است، برگَرد که شکوفه ی عمر من بدون گل روی تو پژمرده شده است)
61- از دیده گر سرشک چو باران چکد ، رواست کاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر
@ (اگر اشک از چشمان من مثل باران ببارد شایسته است زیرا عمر من در غم و اندوه تو مثل برق باسرعت گذشت.)
62- تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد؟ هشیار گرد، هان که گذشت اختیار عمر
@ ( تا کی می خواهی شراب صبحگاهی بنوشی و به خواب خوش صبحگاهی بروی؟ هوشیار باش که عمرجوانی از دست ما می رود)
63- دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد بی چاره دل ، که هیچ ندید از گذار عمر
@ ( دیروز یارگذشت و به ما نگاه نکرد دل بیچاره ی من از گذر عمر هیچ سودی نبرده است)
64- در هر طرف ز خیل حوادث ، کمین گهی ست زان رو ، عنان گسسته دواند سوار عمر
@ (در هر طرف حوادث زیادی کمین کرده است از این جهت عمرمثل اسب افسار گسیخته با سرعت زیاد می گذرد)
65- که لیلی گرچه درچشم تو حوری است به هر جزئی زحُسن او قصوری است
@ (اگر چه لیلی درنظر تو مانند یک حوری(زن بهشتی) است اما در هریک از اعضای او عیب و نقصی وجود دارد.)
66- توکی دانی که لیلی چون نکویی است کزو چشمت همین برزلف و روی است
@ (تو نمی توانی بدانی که لیلی چگونه زیبارویی است زیرا تو ظاهر بین هستی و چشم تو فقط ظاهر او را می بیند.)
67- تو قد بینی و مجنون جلوه ی ناز تو چشم و او نگاه ناوک انداز
@ (تو فقط قد وقامت ظاهری لیلی را می بینی درحالی که مجنون ، کمالات معنوی او را می بیند.تو چشم او را می بینی درحالی که مجنون نگاه تیر انداز و عاشق کُش او را می بیند.)
68- تو مو بینی و مجنون پیچش مو تو ابرو ، او اشارت های ابرو
@ (تو ظاهر زلف و موی او را می بینی درحالی که مجنون درچین و شکن زلف و موی او سیر می کند توظاهر ابروی او را می بینی درحالی که مجنون به اشاره هایی که با ابرو می کند توجّه دارد.)
69- دل مجنون ز شکّر خنده ، خون است تو لب می بینی و دندان که چون است
@ ( دل مجنون از خنده های شیرین او پر ازخون ( پر از غم و اندوه ) است درحالی که تو فقط به ظاهر لب و دندان او نگاه می کنی.)
70- همه تالیان قرآن و سحرکوشان درعبادت بودند
@ (همه تلاوت کنندگان (یا پیروان ) قرآن و شب زنده دار و اهل عبادت بودند.)
71- دیشب پس از امضای طومار عشق و فداکاری ، میان خیمه ها درتهجّد و نیایش فرو رفتند .
@ ( دیشب(= شب عاشورا) پس از امضای نامه ی عشق و فداکاری ، درخیمه ها به شب زنده داری و دعا و نیایش پرداختند.)
72- مگر اشک سیه روزان به استحکام کاخ پوشالی جبّاران به سُخره نمی نگرند؟
@ (مگر انسانهای بدبخت و رنج کشیده به محکم بودن کاخ های توخالی ستمگران به مسخره نگاه نمی کنند ؟)
73- ستارگان، فجایع بشریّت رامی نگریستند ومی خواستند حضیضی بیابند وخود را درآن افکنند.
@ (ستارگان به کارهای زشت و ناپسند انسانها نگاه می کردند و می خواستند جای پستی پیدا کنند و خود را در آن بیفکنند.)
74- هرکجا بیندم از دور ، کند چهره پرچین و جبین پر آژنگ
@ (هر کجا مرا می بیند از دور چهره و پیشانی اش را پرچین و چروک می کند و ناراحت و عصبانی می شود.)
75- از در خانه مرا طرد کند همچو سنگ ازدهن قلماسنگ
@ (مرا از درِ خانه دور می کند مانند سنگی که از فلاخن و سنگ انداز پرت می کنند.)
76- مادر سنگ دلت تا زنده است شهد در کام من و توست شرنگ
@ ( تا زمانی که مادر نامهربان تو زنده است زندگی شیرین ما تلخ خواهد شد)
77- نشوم یک دل و یک رنگ تو را تا نسازی دل او از خون رنگ
@ (تا مادرت را نکُشی من با تو یکدل و یک رنگ و صمیمی و مهربان نخواهم شد.)
78- گرم و خونین به منش باز آری تا بَرَد ز آینه ی قلبم زنگ
@ (آن قلب را همان طور گرم و خونین پیش من بیاور تا کینه و دشمنی از قلب من بیرون رود.)
79- پرستش به مستی است درکیش مهر برون اند زین جرگه هشیارها
@ ( در آیین عشق و عرفان ، پرستش درحالت مستی و بی خبری ممکن است ؛ عاقلان و هوشیاران از گروه عاشقان واقعی دور هستند.)
80-کشیدند در کوی دل دادگان میان دل و کام، دیوارها
@ (درعالم عاشقان،میان عشق و دلدادگی و کامجویی دیواری کشیده اند یعنی عاشقان راستین هرگز عشق پاک را با کامجویی و هوس نیالوده اند.)
81- ولی راد مردان و وارستگان نبازند هرگز به مردارها
@ (ولی جوانمردان و آزادگان هرگز به تعلّقات دنیوی توجّهی نمی کنند.)
82- ِمهین مهرورزان که آزاده اند بریزند از دام جان، تارها
@ (عاشقان بزرگی که آزاد منش هستند از جسم خاکی بیرون می آیند و جان و روحشان را پرواز می دهند.)
83- به خون خود آغشته و رفته اند چه گل های رنگین به جوبارها
@ (عاشقان زیادی در جویبار زندگی به خون خود غلتیده اند و از دنیا رفته اند.)
84- بهاران که شاباش ریزد سپهر به دامان گلشن ز رگبارها
@ (هنگام بهارکه آسمان قطره های باران را مانند شاباش به دامن گلزار می ریزد.)
85- کشد رخت ، سبزه به هامون و دشت زند بارگه ، گل به گلزارها
@ (سبزه و چمن در دشت و صحرا می روید و گل در گلزارها خیمه می زند و همه جا را پر می کند)
86- درَد پرده ی غنچه را باد بام هَزار آورد نغز گفتارها
@ (باد بامدادی ، غنچه ها را شکوفا می کند و بلبل، نغمه های خوش سر می دهد.)
87- به یاد خم ابروی گل رخان بکش جام در بزم می خوارها
@ (به یاد زیبایی زیبا رویان ، درمجلس عاشقان ، شراب عشق بنوش.)
88- فریب جهان را مخور زینهار که درپای این گُل بود خارها
@ (آگاه باش که فریب جهان را نخوری زیرا درکنار شادی های این جهان ، رنج و سختی های زیادی وجود دارد.)
89- پیاپی بکش جام و سرگرم باش بهل گر بگیرند ، بیکارها
@ (پیوسته شراب عشق بنوش و شاد باش و اگر بی خبران از عشق ، بر تو خُرده بگیرند توجّه نکن.)
90- پا بر سرسبزه تا به خواری ننهی کان سبزه ز خاک لاله رویی رسته است
@مواظب باش که پایت را با ذلت و خواری بر روی سبزه نگذاری زیرا ممکن است آن سبزه از خاک لاله رویی رسته باشد.
91- مکن کاری که بر پا سنگت آیو جهان با این فراخی تنگت آیو
@ (کاری مکن که دچاررنج وسختی شوی وجهان به این بزرگی برای توتنگ وغیر قابل تحمل شود.)
92- بیا گم کرده ی دیرین خود را سراغ از لاله ی پرپر بگیریم
@ (بیا راه رسیدن به معشوق ازلی ( خدا ) را از شهیدان خونین کفن بپرسیم.)
93-کس چون تو طریق پاک بازی نگرفت با زخم نشان سر افرازی نگرفت
@ (ای دلاور(ای جانباز) هیچ کس مثل تو جانبازی نکرده است و هیچ کس مثل تو با زخم هایش، نشان ومدال افتخار نگرفته است.)
94- زین پیش دلاورا کسی چون تو شگفت حیثیت مرگ را به بازی نگرفت
@ (ای دلاور ، پیش از این ، هیچ کس مثل تو این چنین مرگ را ناچیز نشمرده است.)
95 - بی خویشتن نشسته بود خواجه وار و پای به گِرد کرده . @ (آزاد و گستاخ وار ، با غرور و چهار زانو نشسته بود.)
96- شیخ با کسی خُلقی بکرد درمیان مجلس و سخنی نیکو بگفت[email protected] ( شیخ درمیان مجلس باکسی شوخی کرد وسخنی خوب گفت.)
97- شیخ بو عبداللّه بشکست و با خویش رسید . @ (شیخ بوعبدالله خوار شد و به خود آمد)
98- دانست که ترکی عظیم از وی در وجود آمد. @ (دانست که بی ادبی بزرگی از او سر زده است)
99- جمع متصوّفه ، بیش از صد و پنجاه کس بازو به هم. @ (جمعی از صوفیان ، بیش از صد و پنجاه نفر با او همراه بودند.)
100- شیخ فارغ بود و هیچ متأثّر نگشت@ ( شیخ آسوده بود و هیچ ناراحت نشد)
101- جمع در اضطراب آمدندوگفتند: این سرای باز کنیم . @( همگی ناراحت شدند وگفتند: این خانه را ویرا ن کنیم)
102- معنی «چغزی - زغن- صعوه» چیست؟ قورباغه- موش گیر– پرنده ی کوچک آبی
103-کسی که مستوجب آتش باشد به خاکستر بازو قناعت کنند بسیار شکر واجب آید. @ ( کسی که شایسته ی آتش باشد به خاکستر با او قناعت کنند یا برسر او خاکستر بریزند باید بسیار شکر گزار باشد.)
104-گفت: سهل است چغزی و صعوه ای نیز بر روی آب می رود@(گفت:آسان است قورباغه و پرنده ی کوچک صعوه نیز بر روی آب راه می رود)
105- چنان که انگشت نمای شده بود. @ (چنان که مشهور شده بود)
106- به قول مردمان خطی بر وی فرو نتوان کشید. @ ( به قول مردم نمی توان به او بر چسب زد یا تهمت زد)
107- این گمان در حق خویش برم ، بهتر. @ ( به خودم بدگمان باشم بهتر است.)
108- در نوع خود متمکّن به شمار می رفت. @ ( در نوع خود ثروتمند به حساب می آمد)
109- هر عصب و فکر به منبع بی شائبه ی ایمان وصل بود که خوب و بد را به عنوان مشیّت الهی می پذیرفت. @ ( هر فکر و اندیشه به منبع پاک ایمان وصل بود که سرنوشت خوب و بد را به عنوان خواست و اراده ی الهی می پذیرفت)
110- در کنار پنجره ی کذا می نشستیم.)@ در کنار پنجره ی ذکر شده و توصیف شده می نشستیم)
111- این شیخ همیشه شابّ @ ( این شیخ همیشه جوان)
112- سراچه ی ذهنم آماس می کرد : @گنجایش ذهنم بیشتر می شد یا معلوماتم افزایش می یافت.
113- قوز می کردم و از فرط هیجان لکّه می دویدم : @خمیده راه می رفتم و از شدت هیجان جَست و خیز کنان می رفتم.
114- از همین آموختن سر خود و ره نوردی تنها وش بود. @ ( از همین خود سرانه وتک و تنها و بدون کمک دیگران آموختن بود)
115- به حرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم بیابان بود تابستان و آب سرد و استسقا
@ ( اگر من به سبب طمع، آب گوارایی خوردم بر من عیب مگیر زیرا من مانندآدم بسیار تشنه ای هستم که در فصل تابستان در بیابانی گرم قرار گرفته باشد و آب سرد در مقابلش باشد ناچار از آن می خورد.)
بخش خود آزمایی نوبت اوّل :
1- مقصود از«جدایی» ، « نی»و « نیستان» چیست؟@ جدایی: دوری از عالم معنا / نی : مولانا، یا هرانسان عاشق و عارف وکامل دیگر / نیستان: عالم معنا .
2- بیت «ما ز دریاییم و دریا می رویم / ما ز بالاییم و بالا می رویم» با کدام بیت از شعر درس ارتباط معنایی نزدیکی دارد؟
@هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش
3- بیت «من به هر جمعیتی نالان شدم / جفتِ بد حالان و خوش حالان شدم » ناظر به کدام ویژگی نی است ؟@ تاثیر مثبت و منفی نی بر افراد ، نی هم درشادی نواخته می شود و هم درغم.
4- با توجه به بیت «آتش است این بانگ نای و نیست باد / هر که این آتش ندارد نیست باد» شاعر برای بی خبران از عالم عشق چه سرانجامی آرزو می کند؟@ نیستی و نابودی
5- در مصراع « پرده هایش ، پرده های ما درید » تفاوت معنایی پرده را بیان کنید.
@پرده ی اول : نغمه و آهنگ موسیقی / پرده ی دوم : حجاب و مانع ( بین این دو واژه جناس تام وجود دارد)
6- در مصراع « تو بمان ، ای آن که چون تو پاک نیست » منظور شاعر از « تو» چیست؟ @عشق الهی..
7- مفهوم آیه « تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء» در کدام بیت آمده است؟
@همه غیبی تو بدانی ، همه عیبی تو بپوشی / همه بیشی تو بکاهی، همه کمی تو فزایی
8- حماسه های ایرانی بر چه ارزش هایی مبتنی هستند ؟@ ستایش داد پیشگی و تاکید بر دادگری
9- چرا شاعر می گوید: « به جمشید بر ، تیره گون گشت روز/ همی کاست زو فرّگیتی فروز » @ چون به خدا ناسپاسی کرد و دچار غرور شد و گفت من خدا هستم.
10- مارانی که بر دوش ضحاک روییدند ، مظهر چه خصلتی بودند؟ @خوهای اهریمنی و بیداد و منش خبیث.
11- نخستین چاره اندیشی مردم در مقابل بیداد ضحاک چه بود؟ @دو تن مرد پارسا به آشپز خانه ی ضحاک راه یافتند و هر روز یکی از جوانان را از مرگ نجات دادند.
12- پرورش یافتن فریدون در غار به هنگام کودکی شبیه پرورش یافتن کدام پیامبر بزرگ الهی است؟@ حضرت ابراهیم ( ع)
13- در مصراع « سپردید دل ها به گفتار اوی » مرجع ضمیر«او»کیست ؟ @ضحاک
14- مصراع دوم این بیت کدام ضرب المثل را به یاد می آورد ؟ « ببارید چون ژاله ز ابر سیاه / کسی را نبُد بر زمین جایگاه
» @ضرب المثل جای سوزن انداختن نبود .
15- چرا شعر غنایی دارای گسترده ترین افق معنوی مجموعه ی شعر فارسی است ؟ @چون انسان ها ، دارای عواطف و احساسات هستند و آن ها را درهر زمان ، در قالب شعر غنایی بیان می کنند.
16- این بیت حافظ «در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم / سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور» با کدام بیت از شعر درس ، ارتباط معنایی نزدیک تری دارد؟ @عشق را خواهی که تا پایان بری / بس که بپسندید باید ناپسند
17- بیت « توسنی کردم ندانستم همی/ کز کشیدن تنگ تر گردد کمند » کدام خصوصیت عشق را نشان می دهد؟ @سرکشی عاشق ازعشق، او را به معشوق نزدیک تر می کند و فرار از دام عشق ممکن نیست. ( یا جذبه ی عشق)
18- کدام مصراع از شعر درس ضرب المثل است؟@ مصراع « کز کشیدن تنگ تر گردد کمند»
19- منظور شیخ ابوطاهر از عبارت «من این همه نیستم» چیست؟ @یعنی من شایسته ی این لقب ها نیستم.
20- امروزه به جای افعال زیر چه معادل هایی به کار می رود؟
@الف) باز رفتند: برگشتند ب) بشوریدند : اعتراض کردند ج) بیرون گرفت: بیرون آورد د) آواز داد : فریاد زد
21- معنی کدام گروه از کلمات با هم فرق می کند آن ها را توضیح دهید. @ جواب : گروه ب
الف) عقیدت – عقیده / اشارت – اشاره / بقیت - بقیه ( معنی دو شکل این کلمات با هم فرق ندارد)
@ ب) ارادت- اراده / مصاحبت – مصاحبه / اقامت - اقامه (معنی دو شکل این کلمات با هم فرق دارد)
22- معنی کلمات زیر را بنویسید.
@ ارادت : دوست داشتن- اراده : قصد ، تصمیم / مصاحبت: دوستی، هم نشینی – مصاحبه: گفت وگو / اقامت: سکونت - اقامه: بر پا داشتن
23- به نظر شما ، هدف خسرو از طرح پرسش های پی در پی چه بوده است ؟@ شناختن شخصیت و هدف فرهاد و منصرف کردن او ازعشق شیرین.
24-کدام بیت شعر ، به باورهای عامیانه اشاره دارد ؟ @بگفتا دوری از مه نیست در خور / بگفت آشفته از مه دور بهتر
25- دربیت زیر، مرجع « این » چیست ؟ @ یاد نکردن از او
بگفت او آن ِ من شد زو مکن یاد / بگفت این کی کند بیچاره فرهاد .
26- درمصراع « بگفت ازگردن این وام افکنم زود » مقصود فرهاد از« وام »چیست؟ @ سر
27- در بیت «از در در آمدی و من از خود به در شدم / گویی کز این جهان به جهان دگر شدم» مقصود از عبارت «از خود به در شدن » چیست؟
@از خود بی خود شدن.
27- با توجه به مفهوم بیت «گفتم ببینمش مگَرَم درد اشتیاق / ساکن شود بدیدم و مشتاق تر شدم» امروزه به جای کلمه ی«ساکن» چه کلمه ای به کار می رود؟ @آرام و تسکین.
28- بیت « با صد هزار جلوه برون آمدی که من / با صد هزار دیده تماشا کنم تو را » با کدام بیت از شعر درس ارتباط معنایی دارد؟@ با بیت زیر
تا رفتنتش ببینم و گفتنش بشنوم / از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
29- در بیت «ای خرّم از فروغ رُخَت ، لاله زار عمر / باز آ، که ریخت بی گل رویت ، بهار عمر» تشبیهات را پیدا کرده و ارکان آن را بنویسید.
@ لاله زار عمر- گل روی- بهار عمر ( در همه ی این تشبیهات کلمات دو م مشبه و کلمات اول مشبه به است)
30- پیام بیت «تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد؟ / هشیار گرد ، هان که گذشت اختیار عمر» چیست؟@ غفلت نکردن وغنیمت دانستن عمر
31- در باره ی ارتباط واژگانی کلمه ی «خیل» با دیگرواژه ها در بیت «در هر طرف ز خیل حوادث، کمین گهی ست / زان رو ، عنان گسسته دواند سوار عمر» توضیح دهید. @کلمه ی« خیل» به معنی گروه اسبان ، با کلمه های »عنان» و« سوار» تناسب دارد.
32- بیت«اگردر دیده ی مجنون نشینی/ به غیر از خوبی لیلی نبینی» چه مفهومی را در بردارد؟@ به هر چیزی عاشقانه نگاه کنی آن را زیبا خواهی دید.
33- مقصود نویسنده از «دیشب » و «امشب» در این نوشته ی چیست؟دیشب تاریخ بشریت چنین شهدایی نداشت و امشب آنان در گذرگاهش خفته اند.
@ ( دیشب: شب عاشورا / امشب : شب شام غریبان)
34- جمله ی مشهور« ان ِ لَم یکن دین ٌ فکونوا اَحراراً فی دُنیاکم»یعنی چه؟@ اگر دین ندارید لااقل در دنیایتان آزاده باشید . از امام حسین (ع)
35- در مصراع «پرستش به مستی است درکیش مهر» به نظر شاعرکمال پرستش در چیست ؟ @در سرمستی و از خود بیخود شدن.
36- این بیت از حافظ« ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست / عاشقی شیوه ی رندان بلا کش باشد»با کدام بیت از شعر ، قرابت معنایی دارد؟
@ به شادی و آسایش و خواب و خور / ندارند کاری دل افگارها
37- در بیت «بهاران که شا باش ریزد سپهر / به دامان گلشن ز رگبار ها » منظور شاعر از « شاباش بهاری» چیست ؟ @قطره های باران
38- مضمون بیت « با صبا در چمن لاله سحر می گفتم / که شهیدان که اند این همه خونین کفنان؟» از حافظ یاد آور کدام بیت است؟
@به خون خود آغشته و رفته اند / چه گل های رنگین به جوبارها
39- بیت «سرود عشق ز مرغان بوستان بشنو جمال یار ز گل برگ سبز تابان شد » به کدام مفاهیم عرفانی اشاره دارد؟ @همه چیز خدا را تسبیح می کنند و جمال خدا را در همه ی پدیده هامی توان دید.
40- در رباعی مولانا ، میان «غم»در مصراع اوّل و مصراع چهارم چه تفاوت معنایی وجود دارد؟@ غم اول ، غم مادی و دنیایی است/ غم دوم ، غم عشق است.
41- شاعر در مصرا ع « با زخم نشان سرفرازی نگرفت » چه ارتباطی میان «زخم » و « نشان» ایجاد کرده است ؟@ تشبیه ، شاعر ، زخم وارد شده بر سینه ی مبارز را به مدال افتخار تشبیه کرده است.
42- معادل امروزی « به قول مردمان خطی به وی فرو نتوان کشید » چیست ؟@ به قول مردمان نمی توان به او برچسب زد یا تهمت زد.
43- مفهوم جمله ی « این گمان در حق خویش برم ، بهتر » چیست ؟ @به خودم بدگمان باشم بهتر است.
44- منظور نویسنده از این عبارت چیست؟@« هر عصب و فکر ، به منبع بی شائبه ی ایمان وصل بود که خوب و بد را به عنوان مشیّت الهی می پذیرفت» یعنی هر چیز را به خاطرداشتن ایمان پاک به اراده ی الهی نسبت می داد.
45- این جمله«سخنش به سخن همه شبیه باشدو به هیچ کس شبیه نباشد» به کدام ویژگی سخن سعدی اشاره می کند؟ @سهل ممتنع بودن شعر سعدی
46-« لُکّه می دویدم» یعنی چه ؟@ یعنی جَست و خیز کنان می رفتم.
47- از بیت « به حرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم / بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا» در چه مواردی استفاده می شود؟
@ از این بیت در موارد عذر خواهی بر خطاهای خود استفاده می کنند.
تاریخ ادبیات وسبک شناسی :
1- صحیفه ی سجادیه اثر کیست و موضوع آن چیست؟ @اثر امام سجاد (ع) و موضوع آن نیایش های زیبا ، لبریز از معارف ،آموزش های اخلاقی و اجتماعی است.
2- مترجم صحیفه ی سجادیه کیست و چگونه ترجمه کرده است؟ @ جواد فاضل، به شیوه ی آزاد ترجمه کرده است.
3- چرا در ادبیات فارسی اصطلاح حماسه بیشتر برای شعر به کار گرفته می شود؟@ زیرا دو عامل وزن و آهنگ که از اجزای جدایی ناپذیر منظومه های حماسی است تنها در شعر یافت می شود.
4- حماسه در لغت به چه معنی است؟ @به معنی دلاوری و شجاعت
5- حماسه در اصطلاح به چه معنی است؟ @شعری است داستانی با زمینه ی قهرمانی، قومی و ملی که حوادث خارق العاده در آن جریان دارد.
6- وجود آفریده های غیر طبیعی مانند سیمرغ،کدام یک از ویژگی های حماسه را بیان می کند ؟ @خرق عادت
7- مجموعه ی حوادث مربوط به کدام زمینه ی حماسه است؟ @زمینه ی داستانی
8-- مولّفین هریک از این آثار را بنویسید. @اخبار رستم از آزاد سرو سیستانی - ابو مسلم نامه از ابو طاهر طرسوسی
9- رویین تن بودن اسفندیار بیانگر کدام یک از ویژگی های چهارگانه حماسه است ؟@ خرق عادت
10- معادل اروپایی واژه ی « غنا» چیست ؟@ لیریک
11- لیر به چه معنی است؟@ابزار موسیقی
12- شعر غنایی در اصطلاح به چه معنی است؟ @شعری است که گزارشگر عواطف و احساسات شخصی شاعر باشد.
13- شعر عاشقانه در چه قرنی آغاز می شود؟ @در قرن چهارم
14- شروع شعرعاشقانه را در تغزّلات کدام شاعران قرن چهارم می توان یافت ؟@ (رودکی ، شهید بلخی، رابعه بنت کعب)
15- شعر عاشقانه ، در چه قرنی و به وسیله ی کدام شاعر کمال می یابد ؟@در قرن پنجم در شعر فرخی
16- در قرن پنجم کدام شاعران به سرودن منظومه های عاشقانه پرداخته اند؟ @عنصری ، فخرالدین اسعد گرگانی و عیّوقی
17- کدام شاعر در قرن ششم منظومه های عاشقانه را به کمال رسانده است؟ @نظامی
18- داستان های عاشقانه در ادب فارسی را با کدام شعر در ادب اروپایی برابر دانسته اند؟@ با شعر نمایشی
19- منطق الطیر عطار و مثنوی مولانا چگونه کتابی هستند؟ @عرفانی و تمثیلی
20- مؤلّفین آثار زیر را که از نثرهای غنایی محسوب می شوند ، بنویسید.
@سمک عیار از فرامرزبن خداداد – هزار و یک شب از عبداللطیف طسوجی – شرح زندگانی من از عبدالله مستوفی – روزها از دکتر اسلامی ندوشن
21- رابعه شاعر قرن چندم است؟ @ قرن چهارم و معاصر سامانیان
22- قدیم ترین و معتبرترین کتاب فارسی در تصوّف چیست ؟ @کشف المحجوب
23- کشف المحجوب اثر کیست؟@ ابوالحسن هجویری
24- نثر کشف المحجوب چگونه است؟ و مربوط به کدام دوره است؟@ روان و ساده و سلیس مربوط به دوره ی سامانی
25- منظومه ی خسرو و شیرین اثر کیست؟@ اثر نظامی شاعر قرن ششم
26- مشهورترین مقلدان نظامی در سرودن منظومه ی خسرو و شیرین چه کسانی هستند ؟@ امیر خسرو دهلوی ، وحشی بافقی
27- در شعر فارسی ، چه کسی را مبتکر فن مناظره دانسته اند؟@ اسدی توسی شاعر قرن پنجم
28- زیباترین مناظره ی معاصر در ادب فارسی از کیست؟ @از پروین اعتصامی
29- جان مایه ی شعرو ادب فارسی چیست ؟ @عشق
30- عمده ی نوشته های « محمد رضا حکیمی » درچه زمینه ای است ؟ @مسائل دینی و اعتقادی
31- « ادبیّات و تعهد دراسلام» و « الحیاه » اثر کیست؟ @محمدرضا حکیمی
32- نثر محمدرضا حکیمی چه ویژگی هایی دارد؟@ از ترکیبات زیبا و تشبیهات گسترده و از جلوه های طبیعی بیشتر استفاده می کند.
33- این توضیحات معرّف چه شخصیتی است ؟@« نوشته های او در زمینه ی مسائل دینی و اعتقادی است.کاربرد ترکیبات زیبا ،تشبیهات گسترده و استفاده ازجلوه های طبیعی از ویژگی های نثراوست.»
@محمد رضا حکیمی
34- عبارت زیر معرّف کدام شاعر معاصر است ؟ « شاعری با زبانی چالاک و بیانی گرم و زنده که ازگفتار روزانه ی مردم و تعبیرا ت آنها به شیوه ای هنرمندانه بهره جسته است .» @ایرج میرزا
35- دو اثر از علامه طباطبایی نام ببرید. @ تفسیر المیزان – اصول فلسفه و روش رئالیسم
36- کتاب «چهل حدیث» اثر کیست؟ @اثر امام خمینی
37- کتاب «المنقذ من الضلال» اثر کیست و چگونه کتابی است؟ @ اثر امام محمد غزالی و حسب حال اعتراف گونه است.
38- مؤلّفین هر یک از آثار زیر را که در زمینه ی حسب حال نویسی هستند، بنویسید.
@بدایع الوقایع اثر محمود واصفی- حیات یحیی از یحیی دولت آبادی - از پاریز تا پاریس از دکتر باستانی پاریزی - الایّام اثر طه حسین – دانشگاهای من اثر ماکسیم گورکی- شرح زندگانی من اثر عبدالله مستوفی – روز ها اثر دکتر محمد علی اسلامی ندوشن .
39- هر یک از آثار زیر از کدام نویسنده است؟
سیره ی رسول الله@قاضی ابر قو / سیرت رسول الله @دکتر عباس زریاب خویی / قصص الانبیا @ابواسحاق نیشابوری
40- هر یک از تذکره های زبان فارسی اثر کیست ؟ لباب الالباب@ محمد عوفی / تذکره الشعرا@ دولتشاه سمرقندی
41- هر یک از آثار زیر که از دکتر عبدالحسین زرین کوب است در باره شرح حال چه کسانی است؟
پلّه پلّه تا ملاقات خدا @شرح حال مولانا / پیر گنجه در جستجوی نا کجا آباد@در باره ی نظامی / فرار از مدرسه در شرح حال امام محمد غزالی
42- اسرارالتوحید اثر کیست و موضوع آن چیست؟@ اثر محمدبن منوّر در سه باب درباره ی شرح حال ابوسعید ابوالخیرکه به شیوه ی داستانی نوشته شده است.
43- نثر دکتر زرین کوب چگونه نثری است؟ @ زنده و گیرا و جزنثرهای تحقیقی هنری است.
44- کتاب شرح زندگانی من اثر کیست و در چه زمینه ای است؟@ اثر عبدالله مستوفی – در زمینه ی حسب حال نویسی
45- ادبیات معاصر شامل چه دوره ای است؟ @تحولات ادبی ایران از زمان امضای فرمان مشروطیت(1324ه. ق.)تا به امروز«ادبیات معاصر» نامیده می شود.
درک مطلب :
1- معنی واژه ی مشخص شده چیست؟ درزه هایی بیرون گرفت . @ ( بسته های کاغذ ، بیرون آورد)
2- دربیت « پیاپی بکش جام وسرگرم باش/ بهل،گر بگیرند بیکارها » واژه های «بهل» و «بگیرند» به چه معناهستند؟@ (بگذار) ،( خُرده بگیرند)
3- دربیت « چو کاوه برون آمد از پیش شاه / براو انجمن گشت بازارگاه » منظور از « بازارگاه » چیست ؟ @ ( مردم بازار )
4- مفهوم مصراع اوّل بیت « عشق او باز اندرآوردم به بند / کوشش بسیار نامد سودمند »را بنویسید . @ (عشق او دوباره مرا گرفتار کرد)
5- معنای واژه های مشخص شده را بنویسید .
الف ) مرید از غیرت ارادت خود ، قصد رجم آن مرد کرد. @ ( رجم : سنگ زدن )
ب) پروردگارا ،از خصلت طمع که دنائت آورد به تو پناه می برم . @ ( دنائت : پستی یا خواری )
6- با توجه به بیت زیر به سؤالات پاسخ دهید .
گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد؟ اکسیر عشق بر مسم افتاد و زرشدم
الف ) شاعر علت زرد شدن خود را چه عاملی می داند ؟@ (عاشق شدن یا عشق )
ب) یک استعاره درمصراع دوم بیابید و معنای استعاری آن را بنویسید . @ ( مس استعاره از وجود بی ارزش)
7- با توجه به بیت « مادر سنگ دلت تا زنده است/ شهد درکام من و توست شرنگ » مفهوم مصراع دوم را بنویسید . @ یعنی زندگی شیرین ما ، تلخ خواهد شد.
8- درمصراع « پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی » مفهوم واژه ی « تا » چیست ؟ @ (مواظب باش یا آگاه باش )
9- با توجه به بیت « تو قد بینی و مجنون جلوه ی ناز/ تو چشم و او نگاه ناوک انداز» تفاوت دید مجنون و انسان عیب جو درچیست ؟@ ( مجنون حقیقت بین است درحالی که انسان عیب جو فقط ظاهر را می بیند . )
10- با توجه به بیت « هر که جز ماهی، زآبش سیر شد / هرکه بی روزی است،روزش دیر شد» « بی روزی » و « دیر شدن روز » به ترتیب به چه معناست؟@ (بی بهره از عشق ، ملول و خسته شدن)
11- حماسه های ایرانی برچه ارزش هایی مبتنی هستند؟@ ( تلاش برای داد گری،مبارزه با بیداد، ترسیم آزادی وآزادگی )
12- مفهوم عبارت « همه تالیان قرآن و سحر کوشان درعبادت بودند » را بنویسید. @ (همه تلاوت کنندگان ( پیروان ) قرآن و عبادت کنندگان واقعی بودند.)
13- دربیت « کز نیستان تا مرا ببریده اند / از نفیرم مرد و زن نالیده اند» مقصود از« نیستان » چیست؟@ (عالم معنا )
14- با توجه به شعر زیر به سؤالات پاسخ دهید :
« هر که جز ماهی ، ز آبش سیر شد هر که بی روزی است ، روزش دیر شد
در نیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید ، والسّلام »
الف ) منظور از« ماهی » چیست ؟ @ ( عاشق واقعی )
ب ) مصراع اول بیت دوم به چه معنا است ؟@ ( آن که راه عشق نسپرده از حال عارفِ واصل بی خبر است )
15- در بیت « خروشید کای پایمردان دیو / بریده دل از ترس گیهان خدیو » منظور از « پایمردان دیو » چیست ؟
@ ( دست یاران حکومت یا حامیان ضحاک دیو صفت )
16- مفهوم مصراع دوم بیت زیر را بنویسید. @« بگفتا گر کسیش آرد فرا چنگ ؟/ بگفت آهن خورد ورخود بود سنگ »(مقابله با حریف و از بین بردن او )
17- با توجه به شعر :
«گفتم ببینمش مگَرَم درد اشتیاق / ساکن شود بدیدم و مشتاق تر شدم
دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست / چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم»
الف ) نقش دستوری ضمیر « ش » درواژه ی « ببینمش » را بنویسید.( مفعول )
ب ) عبارت « ساکن شود » به چه معناست ؟@ ( تسکین یابد یا التیام پیداکند )
پ) عبارت های « دستم نداد» و « به سرشدم » به ترتیب کنایه ازچیست ؟@ ( برایم ممکن نشد یا میسّر نشد ، با اشتیاق فراوان رفتم )
18- دربیت « بیا گم کرده ی دیرین خود را / سراغ ازلاله ی پرپر بگیریم» منظور شاعراز« گم کرده ی دیرین» چیست ؟@ ( عشق یا معشوق )
19- منظورشاعرازمصراع اوّل بیت«شماریت با من بباید گرفت/ بدان تا جهان ماند اندرشگفت»چیست؟@یعنی لازم است به خاطراقدام ظالمانه به من حساب پس بدهی .
20- درمصراع « چو فردا نامه خوانان نامه خوانند » مفهوم واژه ها ی « فردا » و« نامه » را به ترتیب بنویسید. @ ( روز قیامت ، اعمال انسان )
21- معنی واژگان مشخص شده را بنویسید. الف) ستارگان می خواستند حضیضی بیابند وخود را درآن افکنند. @ (نشیب وپستی مقابل اوج )
ب) شهد درکام من و توست شرنگ ( زهر یا سم)
22- دربیت « هرکجا بینَدَم از دورکند / چهره پرچین و جبین پرآژنگ »« جبین پر آژنگ » کنایه از چیست ؟@ ( اخم کردن و عصبانی شدن )
23- درمصراع « هرکه جز ماهی ، ز آبش سیر شد » منظور از « ماهی » و « آب » چیست ؟@ ( ماهی نماد عاشق و آب نماد عشق )
24- با توجه به بیت:«مکن کاری که برپا سنگیت آیو/ جهان با این فراخی تنگت آیو» مفهوم کنایی«سنگ بر پا آمدن» چیست؟@ (کنایه از دچار مشکل شدن)
25- دربیت«من خفته بدم به ناز درکتم عدم/ حسن تو به دست خویش بیدارم کرد» ترکیب «کتم عدم »چه مفهومی دارد ؟@ ( جهان نیستی )
26- دربیت « خروشید و برجست لرزان ز جای / بدرید و بسپرد محضر به پای » مفهوم کنایی « بسپَرد محضر به پای » را بیان کنید.
@ (استشهاد نامه را زیر پا انداخت)
27- دربیت « بگفت از صبر کردن کس خجل نیست/ بگفت این، دل تواند کرد، دل نیست » مرجع ضمیر « این » درمصراع دوّم چیست؟@ ( صبر کردن)
28- درمصراع « پیاپی بکش جام و سرگرم باش » ایهام را در ترکیب مشخص شده ، توضیح دهید. @ ( مشغول باش، سرگرم و پر نشاط با ش.)
29- در بیت « بپویید کاین مهتر آهرمن است / جهان آفرین را به دل دشمن است » ،« بپویید » به چه معناست و منظور از « مهتر » دراین شعر کیست؟
@ ( حرکت کنید ، برخیزید، و منظورازمهتر ضحاک می باشد)
30- در بیت «من به هر جمعیّتی نالان شدم / جفت بد حالان و خوش حالان شدم» منظور از بدحالان و خوش حالان چیست؟@ بد حالان، کسانی هستند که سیر آن ها به سوی حق کُند است و خوش حالان ، رهروان راه حق اند که از سیر به سوی حق شادمان اند.
31- در بیت« هر کسی کو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش»
الف) شاعر به کدام سخن مشهور اشاره(تلمیح) دارد؟@ کلُّ شیء یرجع الی اصله یعنی هر چیز به اصل خود بر می گردد.
ب) منظور از «اصل خویش» چیست؟@ باز گشت به سوی خدا
32- در بیت«آتش است این بانگ نای و نیست باد/هر که این آتش ندارد نیست باد» درکلمات «نیست باد» چه نوع آرایه ی ادبی وجود دارد؟@ جناس تام
33- در مصراع « نی حریف هر که از یاری برید » ، «حریف» به چه معنی است؟ @همدم
34- در مصراع « در نیابد حال پخته هیچ خام » منظور از پخته و خام چیست؟ @پخته : انسان عارف و واصل / خام : انسان بی بهره از عشق
35- معنی لغات زیر را بنویسید .
جود: بخشش / فضل: بخشش / بیغوله: بیراهه ، ویرانه / ضلال: گمراهی / دنائت: پستی / مذلّت: خواری و پستی
36- چرا در ادبیّات فارسی اصطلاح حماسه بیشتر برای شعر به کار می رود؟ @زیرا دو عامل وزن و آهنگ که اجزای جدایی ناپذیر منظومه های حماسی هستند تنها در شعر یافت می شود.
37- مولّفان هریک از آثار را بنویسید. الف) اخبار رستم از آزاد سرو سیستانی ب) ابومسلم نامه از ابو طاهر طرسوسی
38- معنی لغات را بنویسید . خوالیگر: آشپز / لُجّه: عمق، عمیق ترین جای دنیا /
39- در بیت «هم آن گه یکایک ز در گاه شاه / بر آمد خروشیدن دادخواه» ، واژه ی « یکایک» به چه معنی است؟@ ناگهان، یک دفعه
40- با توجه به بیت « چو بر خواند کاوه همه محضرش / سبک، سوی پیران آن کشورش» به سؤالات پاسخ دهید .
الف) «محضر» به چه معنی است؟ @ نامه ، استشهاد نامه ب) «سبک» به چه معنی است؟@ فوراً ، زود
41- در بیت « از آن چرم کاهنگران پشت پای / بپوشند هنگام زخم درای» منظور از « پشت پای» و « زخم درای» چیست؟ @روی پا – ضربه ی پتک
42- با توجه به بیت « همی بر خروشید و فریاد خواند / جهان را سراسر سوی داد خواند » به سؤالات پاسخ دهید.
الف) « فریاد خواند » به چه معنی است؟ @کمک خواست. ب) در کدام کلمه آرایه ی مجاز وجود دارد؟ @در کلمه ی جهان مجاز از مردم
43- با توجه به بیت «کسی کاو هوای فریدن کند / سر از بند ضحاک بیرون کند » به سؤالات پاسخ دهید.
الف) « هوای کسی کردن» به چه معنی است؟@ دوست داشتن
ب) « سر از بند کسی بیرون آوردن» کنایه از چیست؟ @اطاعت نکردن
44- در بیت « ز دیوار ها خشت و از بام سنگ / به کوی اندرون تیغ و تیر خدنگ» در کدام کلمه « ایهام» وجود دارد؟ توضیح دهید.
@در کلمه ی « خشت» 1)آجر 2) نیزه ی کوچک
45- مفهوم مصراع «نه هرگز براندیشم از پادشا» چیست؟@ یعنی هرگز از پادشاه نمی ترسم.
46- غِنا در لغت به چه معنی است؟@سرود، آواز خوش و نغمه
47- شعر عنایی چه نوع شعری است؟ @شعری است که گزارشگر احساسات و عواطف شخصی شاعر باشد.
48- « لیر » و «لیریک» به چه معنی است؟ @لیر به معنی ابزار موسیقی و لیریک به معنی شعری که با لیر یعنی ابزار موسیقی خوانده شود.
49- نمونه ی کامل شعر غنایی چه نوع شعری است؟ @غزل
50- معنی لغات را بنویسید. مُرید : شاگرد / زندیق: بی دین / رجم: سنگسار / درزه : بسته ی کاغذ
51- با توجه به بیت « بگفتا عشق شیرین بر تو چون است / بگفت از جان شیرینم فزون است » به سؤالات پاسخ دهید.
الف) در مصراع اول در کدام کلمه «ایهام» وجود دارد ؟@ در کلمه ی «شیرین» 1- خوش و دلنشین 2 - نام معشوقه
ب) واژه ی شیرین در مصراع دوم به چه معنی است؟@ عزیز و گرامی
ج) بین وازه ی شیرین در مصراع اول و مصراع دوم چه نوع آرایه ی ادبی وجود دارد؟@ جناس تام
52-در بیت «بگفتا رو صبوری کن در این درد / بگفت از جان صبوری چون توان کرد» منظور از کلمات مشخص شده چیست؟@درد عشق- معشوق
53- لغات را معنی کنید. حوری : زن بهشتی/ قصور: عیب و نقص / ناوک: تیر/ جبین: پیشانی / نارنگ: نارنج / آرنگ: آرنج / قلماسنگ: فلاخن
54- در بیت « هر کجا بیندم از دور کند / چهره پر چین و جبین پر آژنگ» ، « جبین پر آژنگ کردن » کنایه از چیست؟@ عصبانی شدن
55- در بیت « پرستش به مستی است در کیش مهر/ برون اند زین جرگه هشیارها» در کدام کلمه «ایهام» وجود دارد؟
@در کلمه ی «مهر» 1- خورشید 2- عشق و محبت
56- در بیت « به خون خود آغشته و رفته اند / چه گل های رنگین به جوبارها» منظور از «گل های رنگین » و «جوبارها» چیست؟ @شهیدان – زندگی
57- در بیت « بیا گم کرده ی دیرین خود را / سراغ از لاله ی پرپر بگیریم» منظور از « گم کرده ی دیرین» و «لاله ی پرپر» چیست ؟@ عشق یا معشوق – شهیدان
58- در بیت «زین پیش دلاورا،کسی چون تو شگفت / حیثیّت مرگ را به بازی نگرفت»مفهوم مصراع دوم چیست؟@یعنی هیچ کس مثل تو مرگ را ناچیز نشمرده است.
59- - مهمترین ویژگی کتاب اسرارالتوحید چیست ؟ @کوتاهی جملات و سادگی
60- اسرارالتوحید اثر کیست و موضوع آن چیست؟@ اثر محمدبن منوّر در سه باب درباره ی شرح حال ابوسعید ابوالخیرکه به شیوه ی داستانی نوشته شده است.
شعر حفظی :
1- هر یک از شعرهای زیر را کامل کنید .
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکیّ و خدایی / ........................................................................ (نروم جز به همان ره که توأم راه نمایی)
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی/ ..........................................................................( نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی)
همه ی عزّی و ................ همه علمی و یقینی / همه نوری و ................. همه جودی و جزایی ( جلالی – سروری)
همه .............تو جویم ، همه از...............تو پویم / همه توحید تو گویم که به توحید سزایی ( درگاه – فضل )
لب ودندان سنایی همه توحید تو گوید / ....................................................................( مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی)
همه بیشی تو بکاهی ، ..............................( همه کمّی تو فزایی)
*****
گوشم به راه ، تا که خبر می دهد ز دوست / .....................................................................(صاحب خبر بیامد و من بی خبر شدم)
چون شبنم اوفتاده بُدم پیش ........................ / مهرم به جان رسید و به ............... بر شدم ( آفتاب- عیّوق )
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم / ................................................................. ( از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم)
او را خود التفات نبودی به صید من / .......................................................... (من خویشتن اسیر کمند نظر شدم )
دستم نداد قوّت رفتن به پیش دوست / ........................................................ ( چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم )
*****
ای خرّم از فروغ رخت ، لاله زار عمر / ...............................................................( بازآ، که ریخت بی گل رویت ، بهار عمر)
از دیده گر ..........چو باران چکد رواست / کاندر غمت چو .........بشد روزگار عمر ( سرشک – برق)
تا کی می............. و شکر خواب بامداد ؟ / هشیار گرد ، هان که گذشت ............... عمر ( صبوح - اختیار )
در هر طرف ز خیل حوادث ، کمین گهی ست / ............................................................( زان رو عنان گسسته دواند سوار عمر)
حافظ سخن بگوی که بر .........................جهان / این نقش ماند از ........................... یادگار عمر( صفحه – قلمت)
«پایان نوبت اوّل»
فصل پنجم: ادبیّات تعلیمی
درس پانزدهم: پرورده گویی
1- شعر تعلیمی چه نوع شعری است؟ @شعری است که قصد گوینده و سراینده ی آن تعلیم و آموزش است.
2- ماده ی اصلی شعر تعلیمی چیست؟@ علم و اخلاق و هنر
3- چند نوع شعر تعلیمی در ادبیات ملل دیده می شود؟ @دو نوع 1- نوعی که موضوع آن خیر و نیکی است (حوزه ی اخلاق) 2- نوعی که موضوع آن حقیقت و زیبایی و علم است.(حوزه ی علم و ادب و هنر)
4- کتاب « نصاب الصّبیان » اثر کیست؟ و موضوع آن چیست؟@ اثر ابونصر فراهی در تعلیم لغت
5- شعر های تعلیمی قدیم با شعر های تعلیمی پس از انقلاب مشروطه چه تفاوتی دارد؟ @شعرهای تعلیمی در قدیم شامل سروده های اخلاقی و مذهبی و عرفانی بوده است ولی از انقلاب مشروطیت به بعد اشعاری با درون مایه های سیاسی و اجتماعی و روانشناسی سروده شده است.
6- چند مورد از اشعار تعلیمی در ادب اروپا که جنبه ی غنایی دارند نام ببرید. @ بهشت گم شده اثر جان میلتون و کمدی الهی اثر دانته.
7- نام دیگر بوستان چیست؟ @سعدی نامه
8- بوستان چند باب است و بر چه وزنی سروده شده است؟ @ ده باب- بر وزن شاهنامه
9- سعدی در بوستان چه چیزی را ترسیم می کند؟ @مدینه ی فاضله ( شهر آرمانی) را ترسیم می کند.
10- اگر پای در دامن آری چو کوه سرت زآسمان بگذرد در شکوه
@ (اگر مانند کوه ، خاموشی و گوشه گیری پیشه کنی در شکوه و بزرگی به مقام بالایی می رسی و سربلند و سرافراز می شوی.)
11- زبان درکش ای مرد بسیاردان که فردا قلم نیست بر بی زبان
@ (ای انسان دانا ، ساکت وکم حرف باش زیرا در روز قیامت ، آدم لال و بی زبان بازخواست نخواهد شد.)
12- فراوان سخن باشد آکنده گوش نصیحت نگیرد مگر درخموش
@ (انسان پرحرف ، گوشش سنگین است و پند و اندرز نمی پذیرد زیرا نصیحت، تنها در انسان ساکت و خاموش اثر می کند.)
13- نباید سخن گفت ناساخته نشاید بریدن نینداخته
@ (انسان نباید اندیشه نکرده و نسنجیده، سخن بگوید ، همان طوری که نباید پارچه را پیش از اندازه گرفتن بُرید.)
14- تأمّل کنان در خطا و صواب به از ژاژ خایان حاضر جواب
@ (انسان هایی که درنیک و بد سخن ، اندیشه و تأمّل می کنند ، از بیهوده گویان حاضر جواب بهتر هستند.)
15- کم آواز هرگز نبینی خجل جُوی مُشک بهتر که یک توده گِل
@ (انسان ِ کم حرف هرگز شرمسار نمی شود همچنان که قطره ای مُشک از انبوهی گِل بهتر است.)
16 = حذرکن ز نادان ده مَرده گوی چو دانا یکی گوی و پرورده گوی
@ (از نادانی که به اندازه ی ده تَن سخن می گوید دوری کن ؛ مانند انسان دانا ، کمتر بگو اما خوب و سنجیده بگو.)
17- صد انداختی و هر صد خطا ست اگر هوشمند ی یک انداز و راست
@ (صد بارسخن گفتی و هرصد خطا کردی ، اگرخردمند هستی یک سخن بگو اما سنجیده و درست بگو.)
18- چرا گوید آن چیز درخفیه ، مرد که گر فاش گردد شود روی زرد
@ (چرا انسان در نهان چیزی بگوید که اگر فاش وآشکار شود ، شرمنده شود.)
19- مکن پیش دیوار غیبت بسی بوَد کز پسش گوش دارد کسی
@ ( درکنار دیوار از کسی غیبت و بدگویی مکن زیرا ممکن است کسی درپشت دیوار گوش دهد و بشنود.)
20- درون دلت، شهر بند است راز نگر تا نبیند درِ شهر باز
@ (راز ، در درون دلِ تو، اسیر و زندانی است، مواظب باش که دروازه ی دلت را باز نبیند و بیرون نرود.)
21- از آن مرد دانا دهان دوخته است که بیند که شمع از زبان سوخته است
@ (از آن جهت ، انسان دانا ، سکوت و خاموشی برمی گزیند که می بیند شمع از زبان خود آتش می گیرد و می سوزد.)
22- کدام یک از آثار سعدی ، بیانگر مدینه ی فاضله ی اوست ؟@ سعدی نامه یا بوستان
23- « سعدی نامه » در حوزه ی کدام نوع ادب فارسی قرار می گیرد؟@ ادبیات تعلیمی
24- با توجه به ابیات زیر ، به سؤالات پاسخ دهید .
چرا گوید آن چیز درخفیه ، مرد / که گر فاش گردد شود روی زرد ؟
درون ِ دلت شهر بندست راز / نگر تا نبیند در شهر باز
الف ) سعدی دلیل شرمندگی انسان را درچه می داند ؟@ ( آشکار شدن سخنی که در نهان گفته است یا فاش شدن غیبت )
ب) منظور از« شهر بند» چیست ؟@ زندانی یا محبوس
25- با توجه به شعر زیر ، به سؤالات پاسخ دهید.
« کم آواز هرگز نبینی خجل جوی مشک بهتر که یک توده گِل
حذرکن ز نادان ده مَرده گوی چو دانا یکی گوی و پرورده گوی
چرا گوید آن چیز درخُفیه مرد که گرفاش گردد شود روی زرد؟ »
الف ) منظور از « کم آواز » دربیت اوّل چیست ؟@ انسان کم حرف
ب) با توجّه به بیت دوم ، شاعر تفاوت انسان نادان و دانا را درچه چیزی می داند؟
@ انسان نادان به اندازه ی ده نفر سخن می گوید.اما انسان دانا ، کم حرف می زند اما حرف هایش با ارزش است.
پ) دربیت سوم یک کنایه بیابید و مفهوم آن را بنویسید[email protected] روی زرد بودن کنایه از شرمنده شدن
26- مادّه ی اصلی شعر تعلیمی چیست ؟@ علم ، اخلاق ، هنر
27- دربیت « اگر پای دردامن آری چو کوه / سرت بگذرد زآسمان درشکوه» « پای دردامن آوردن » به چه معناست ؟
@ کنایه ازگوشه نشینی یا ساکت و خاموش بودن
28- در بیت مقابل کدام واژه نماد« خاموشی»است؟« اگر پای دردامن آری چو کوه / سرت زآسمان بگذرد درشکوه» @ کوه
29- دربیت « زبان درکش ای مرد بسیار دان / که فردا قلم نیست بر بی زبان » سعدی چه توصیه ای می کند ؟@ سکوت یا خاموشی
30- با توجه به بیت های زیر به پرسش ها پاسخ دهید :
زبان درکش ای مرد بسیاردان / که فردا قلم نیست بربی زبان
فراوان سخن باشد آگنده گوش / نصیحت نگیرد مگر درخموش
نباید سخن گفت ناساخته / نشاید بریدن نینداخته
صدانداختی تیر و هر صد خطاست / اگر هوشمندی یک انداز و راست
31- مفهوم کنایی « زبان درکشیدن » را بنویسید. @ کنایه از خاموش شدن
32- منظور سعدی ازمصراع « فراوان سخن باشد آگنده گوش» چیست ؟@ آدم پرگو به نصایح دیگران گوش نمی دهد.
33- معادل مثل « گز نکرده پاره کردن » درکدام بیت دیده می شود ؟@ (نباید سخن گفت ناساخته / نشاید بریدن نینداخته)
34- در بیت پایانی به نظر شاعر، هوشمند چگونه عمل می کند ؟@ یک سخن می گوید آن یک سخن هم به نتیجه می رسد.
35- منظور از « لؤلؤ » دربیت « صدف وار گوهر شناسان راز / دهان جز به لؤلؤ نکردند باز» چیست؟@ سخن گران بها ، سخن ارزشمند
درس شانزدهم: ذکر حسین بن منصور (رحمه الله علیه)
1- واقعات غرایب که خاص او را بود. @ (کارهای عجیب که مخصوص او بود.)
2- اغلب مشایخ درکار او ابا کردند .
@ اکثر عرفا از تأیید کارهای او خود داری کردند.
3- جُنید گفت : « زود باشد که سر چوب پاره سرخ کنی.» @ جنیدگفت : به زودی تو به دار آویخته شوی.
4- حسین گفت :« آن روزکه من سرچوب پاره سرخ کنم تو جامه ی اهل صورت پوشی. »
@ حسین گفت : « آن روز که من به دار آویخته شوم تو لباس اهل شریعت می پوشی »
5- خط جنید باید. @ جنید باید امضا و تأیید کند.
6- چون خلق درکار او متحیّر شدند ، منکِری بی قیاس و مقِرّ بی شمار پدید آمدند.
@ چون مردم درکار او حیران و سرگشته ماندند هم انکار کننده ی زیاد وهم اقرارو اعتراف کننده ی بی شمار پیدا شد.
7- با عمرو بن عثمان مکّی افتاد و هیجده ماه با او صحبت داشت.
@ با عمروبن عثمان مکّی ملاقات کرد و هیجده ماه با او هم صحبت شد.
8- به صحبت ابنای دنیا مشغول شد اما او را از آن تفاوت نبود.
@ با مردم دنیا هم صحبت شده بود اما درحالات او تغییر ایجاد نشده بود.
9- « یا بابکر ، دست برنِه که ما قصد کاری عظیم کردیم و سرگشته ی کاری شده ایم »
@ (ای ابابکر ، دعای خیر ی برایم کن زیرا که کار بزرگی در پیش دارم و دریک کار بزرگی ، سرگشته و حیرا ن شده ام.)
10-اغلب مشایخ درکار او ابا کردند و گفتند : او را در تصوّف، قدمی نیست .
@ (اغلب عارفان ، کارهای او را انکار کردند و گفتند: او در تصوّف و عرفان ، درجه و مرتبه ای ندارد.)
11- اگر مقبول بود، به ردّ خلق مردود نگردد و اگر مردود بود، به قبول خلق مقبول نگردد.
@ (اگرمورد قبول حق باشد با رد ّخلق ، مردود نمی شود و اگر مردود درگاه حق باشد با قبول کردن مردم ،مورد قبول حق واقع نمی شود.)
12- معراج مردان سر دار است. @ (مردان خدا با به دار آویخته شدن به معراج می روند.)
13- مرد آن است که دست صفات که کلاه همّت از تارک عرش درمی کشد قطع کند.
@ ( اگرمرد هستید ، دست صفات مرا که بلند همّت و دور پرواز است قطع کنید.)
14-گلگونه ی مردان خون ایشان است. @ ( زیور و زینت مردان ، خون و شهادت آن ها است.)
15- معنی لغات را بنویسید. قتیل: کشته شده / صفدر: صف شکن ، شجاع / واقعات غرایب: کارهای شگفت آور / اِبا کردند: خود داری کردند / مهجور : دور افتاده / در زیّ اهل صلاح : در لباس خیر اندیشان / مجاور بودن : معتکف و گوشه نشین بودن / دستار : عمامه/ درّاعه: بالا پوش ، قبا / مرقّع: لباسی که از چند تکه دوخته شده باشد . / خرقه : لباس صوفیان / خمّار: می فروش
16- نام تنها اثر منثور عطار را بنویسید . @تذکره الاولیا
17- موضوع « تذکرة الاولیا » عطار چیست؟@شرح حال هفتاد و دو تن از عارفان بزرگ
درس هفدهم: مست و هشیار
1- گفت: مستی زآن سبب افتان وخیزان می روی / گفت: جُرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
@ (گفت: تومست هستی ازآن جهت لنگان و نامتعادل راه می روی. مست گفت: ای دوست، من خوب راه می روم و جُرمی ندارم ،راه (جامعه ) هموار و مساعد نیست.)
2-گفت نزدیک است والی را سرای آن جا شویم / گفت: «والی ازکجا درخانه ی خمّار نیست»
@ (محتسب گفت: خانه ی والی وحاکم شهر نزدیک است باید تو را به آنجا ببرم ، مست گفت : از کجا معلوم که والی ِ شهر ، خود ، درمیخانه نباشد.)
3-گفت: «دیناری بده پنها ن و خود را وا رهان / گفت: «کار شرع ، کار درهم و دینار نسیت »
@ (محتسب گفت: پنهانی به من پولی و رشوه ای بده و خودت را از این ماجرا خلاص کن. مست گفت : در شرع ودین ، رشوه دادن حرام است و من نمی توانم این کار را بکنم.)
4-گفت:«آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه / گفت: «در سر عقل باید ، بی کلاهی عار نیست.»
@ (محتسب گفت: خبر نداری که کلاه از سر تو افتاده است ( واین کارتو، مایه ی ننگ است و نشانه ی بی ادبی است.) مست گفت: در سرانسان باید عقل و خرد باشد نداشتن کلاه، ننگ وعار نیست.)
5-گفت: می بسیارخوردی زان سبب بی خود شدی/گفت: «ای بیهوده گوی، حرفِ کم و بسیار نیست»
@ (محتسب گفت : شراب، زیاد خورده ای از این جهت بی اختیار و از خود بیخود شده ای مست گفت : ای بیهوده گو، نوشیدن شراب چه کم باشد و چه زیاد ، حرام است.)
6-گفت: « باید حد زند هُشیار مردم مست را / گفت: «هشیاری بیار، این جا کسی هشیار نیست»
@ (محتسب گفت: باید انسان هوشیار و عاقل به مست ، حدّ (شلاق وتازیانه) بزند / مست گفت: عاقل و خردمندی پیدا کن ، در این جا عاقلی و هوشیاری پیدا نمی شود.)
7- طنز پروین اعتصامی در شعر « مست و هشیار » یاد آور طنز کدام شاعر است ؟@ حافظ
8- بیت زیر به کدام مسئله ی اجتماعی اشاره دارد ؟
گفت: مستی زان سبب افتان وخیزان می روی / گفت : جرم راه رفتن نیست ، ره هموار نیست
@ ( فساد و ناهنجاری های جامعه یا اوضاع نا به سامان اجتماع )
9- در مصراع«گفت: هشیاری بیار، این جا کسی هشیار نیست» در« هشیار» اولی چه نوع آرایه ی ادبی وجود دارد؟@ایهام 1- شراب نخورده 2- دانا و آگاه .
فصل ششم: توصیف و تصویرگری
درآمدی بر توصیف و تصویرگری
درس هجدهم : گویی بطّ سفید جامه به صابون زده است....../ از منوچهری دامغانی شاعر قرن پنجم
1- کرده گلو پر ز باد ، قمری سنجاب پوش / کبک فرو ریخته ، مشک به سوراخ گوش
@(قمری خاکستری رنگ آماده ی آوازخوانی شده است و کبک ،گویا مشک به سوراخ گوش خود ریخته و آن را سیاه کرده است.)
2- بلبلکان با نشاط، قمریکان با خروش / در دهن لاله مشک ، در دهن نحل نوش
@(بلبل های کوچک و زیبا، شاد هستند و قمری های زیبا ، آواز می خوانند. وسط گل لاله مثل مشک، سیاه و خوشبو شده است و زنبور عسل ، عسل می دهد)
3- سوسن کافور بوی ، گلبن گوهر فروش / زمی ز اردیبهشت گشته بهشت برین
@(گل سوسن ، سفید و خوشبوی شده است و زمین با آمدن ماه اردیبهشت ، مثل بهشت آسمانی شده است.)
4- معنی بیت « چوک ز شاخ درخت ، خویشتن آویخته / زاغ سیه بر دو بال غالیه آمیخته» چیست؟
@ (شباویز خود را از شاخه ی درخت آویزان کرده و زاغ بر بال های خود عطر سیاه زده است)
5- معنی بیت « ابر بهاری ز دور ، اسب بر انگیخته / وز سم اسب سیاه لؤلؤ تر ریخته »چیست؟
@( ابر بهاری از دور مانند اسب به حرکت در آمده است از زیر این ابر سیاه قطره های باران مانند مروارید می ریزد)
6- در دهن لاله باد ، ریخته و بیخته / بیخته مشک سیاه ، ریخته در ثمین
@( باد ، قطره های باران را بر روی گلبرگ های لاله مانند مشک سیاه و یا مانند مروارید گرانبها ریخته و غربال کرده است.)
7- گویی بط سفید ، جامه به صابون زده است / کبک دری ساق پای در قدح خون زده است
@(گویا مرغابی سفید پر های خود را با صابون شسته و سفید کرده است.و گویا کبک دری پاهای خود را در جامی پر از خون فرو برده و سرخ کرده است)
8- معنی کامل بیت « بر گل تر عندلیب ، گنج فریدون زده است / لشکر چین در بهار ، خیمه به هامون زده است » کدام است ؟
( سراسری 75 و سراسری 82) @ بلبل بر روی گل سرخ آواز خوانی می کند و چمن درهنگام بهار همه جا را پر کرده است.
9- لاله سوی جویبار، خرگه بیرون زده است / خیمه آن سبز گون ، خرگه این آتشین
@( گل لاله کنار جوی خیمه زده است خیمه ی چمن سبز رنگ و خیمه ی گل لاله سرخ رنگ است)
10- دربیت « ابر بهاری ز دور ، اسب بر انگیخته / وز سم اسب سیاه لؤلؤ تر ریخته » منظور از « اسب سیاه » و « لؤلؤ تر » به ترتیب کدام است؟
( سراسری 75) @ ابر سیاه– قطره های باران
11- امیل زولا ، پیرو مکتب ادبی « ناتورالیسم» اصلی ترین شرط نویسندگی را درچه می داند ؟( سراسری 75) @ واقع گرایی به جای تخیل
12- کدام کلمات به ترتیب برای کامل کردن عبارت زیر مناسب اند ؟ ( سنجش 76) @.( ناتورالیسم - واقع گرایی – تخیل)
امیل زولا که از برجسته ترین چهره های مکتب ............ است .............. به جای..............را اصلی ترین شرط نویسندگی می داند.
13 - چه توصیفاتی بر « تشبیه و مقایسه » بنا نهاده شده اند؟ ( سراسری 77) @ توصیفات نمادین
14 - کلمه های کدام گزینه ، برای کامل کردن عبارت زیر مناسب تر است؟ ( سراسری 77)
@ « وصف شاعرانه ، حاصل .................. شاعر است ، تو أم با .........................» @ ( احساس لطیف – صور خیال)
15 - منظور از « چوک » درمصراع « چوک ز شاخ درخت خویشتن آویخته » کدام پرنده است ؟ ( سراسری 78) @ شباویز ، نوعی جغد
16 - معنی « بیخته » چیست ؟ ( آزاد 78 ) @ غربال شده
17 - نظامی در توصیف کدام یک از حالات زیر مهارت بیشتری داشته است ؟ ( سراسری 77 )
1 ) رویارویی پهلوانان 2) شور عاشقانه @ 3) مجالس بزم 4) عناصر طبیعی
18- درسرودن اشعار وصفی ........ نقش مهمی درتصویر نگاری شاعر و پیدایی صور خیال او دارند. جای خالی را پر کنید.( سراسری 77 )
1 ) طبیعیات @2 ) محسوسات 3 ) تصورات 4 ) تخیلات
19 – وصف شور عاشقانه و وجد عارفانه و لحظه های هجران و وصل در اشعار کدام دو شاعر بیشتر جلوه گراست ؟ ( سراسری 77 )
@1) حافظ و مولانا 2) عنصری و منوچهری 3) فرخی و ملک الشعرای بهار 4) سعدی و فردوسی
20- « کرده گلو پر زباد » درمصراع « کرده گلو پر ز باد قمری سنجاب پوش » چه حالتی را توصیف می کند ؟ ( سنجش 82 ) @ حالت آواز خوانی
21- با توجه به مصراع « بیخته مشک سیاه ، ریخته دُرّ ثمین » معنی « ثمین » چیست ؟( سراسری 77) @ گران بها
22- دل پذیرترین توصیف وتصویر نگاری عناصر طبیعی درسروده های کدام شاعر دیده می شود ؟( آزاد 83 )
1 ) هاتف 2) نظامی 3) سعدی @4 ) عنصری
23- درمصراع « برگل تر عندلیب گنج فریدون زده است » مقصود از « گنج فریدون » چیست ؟ ( آزاد 80 ) @ نام آهنگی در موسیقی
درس نوزدهم: دماوندیّه از ملک الشّعرا بهار
1- شهرت شاعری بهار درچه نوع قالب شعری است ؟@ در قصاید فخیم و استوار
2- هر یک از بیت های زیر مطلع کدام دماوندیه ی بهار است؟
الف)ای کوه سپید سر ، درخشان شو / مانند وزو ، شراره افشان شو @ مطلع دماوندیه ی اوّل که در سال 1300سروده است.
ب) ای دیو سپید پای در بند / ای گنبد گیتی ای دماوند@ مطلع دماوندیه ی دوم که در سال 1301 سروده است.
3- در قصیده ی دماوندیه منظور ملک الشّعرای بهار از« دماوند» چیست ؟ @آزادی خواهان
4- ای دیو سپید پای در بند / ای گنبد گیتی ای دماوند
@(ای دماوند که مانند دیو سپید پایت بسته شده و گرفتار شده ای ، و ای دماوند که بلندترین نقطه ی جهان هستی)
5- از سیم به سر یکی کله خود / ز آهن به میان یکی کمربند
@ (ای دماوند که از برف ،کلاه آهن بر سر گذاشته ای و از صخره های سخت، کمربند آهنین بر کمر بسته ای)
6- تا چشم بشر نبیندت روی / بنهفته به ابر ، چهر دل بند
@ (برای اینکه از چشم انسان ها دور باشی، چهره ی زیبایت را پشت ابرها پنهان کرده ای.)
تهیّه کننده : حسین علی نژاد
دبیر زبان و ادبیّات فارسی ناحیه ی 2 اردبیل
منبع مطلب : farsi2.blogfa.com
مدیر محترم سایت farsi2.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.