مردی که مادرش را به زنش ترجیح میدهد
مردی که مادرش را به زنش ترجیح میدهد را از سایت پست روزانه دریافت کنید.
همسرم مادرشو به من ترجیح میده راهنماییم کنید
سلام
مادرشوهرم از این خانومییه که افکارش قدیمیه اصلا نمیزاره منو همسرم باهم خوب باشیم گوش همسرمو میخونه و ما رو میندازه جون هم من خیلی سکوت میکنم چون نمیخوام زندگیم خراب شه همش به همسرم میگه این زن زن زندگی نیست بخدا خونم همیشه تمیز و مرتب احترام همه رو سر میگیرم ولی چون از همه لحاظ قیافه رنگ پوست خانواده روشون سرم باهام اینطور میکنه اینم بگم که منو ایشون انتخاب نکرده خود همسرم منو خواست خیلی ام منو دوست داشت
اما حالا اینقد بهش گفته فلان کارو نکنی عیبه و... حتی یه لحظه حاضر نیست کیفم و بگیره حاضر نیست وقتی خونه مادرش هستیم بامن حرف بزنه
پدرشوهرم حیلی منو دوست داره و همش ازم تعریف میکنه ولی اون منو پیش همسرم بد میکنه خیلی ناراحتم
کل خونواده همسرم عمو خاله میگن کاش تو عروس ما میبودی
مادر شوهرم بخاطر اینکه دختر خودش درس نخونده سیل ام نداره من دانشجو ام به شوهرم همش میگه درس برا چشه بشینه خونه بچه بیاره لطفا راهنماییم کنید
منبع مطلب : www.ninisite.com
مدیر محترم سایت www.ninisite.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
با شوهر و مردان وابسته به مادر چطور باید رفتار کرد؟
اگر مرد و همسر شما نیز به مادر و خانواده اش وابسته است پیشنهاد میکنیم این مطلب را تا آخر به دقت بخوانید
برای داشتن یک زندگی زناشویی سالم،نسبت به خانواده خود وابسته نباشید
امروز میخواهم در مورد یک موضوع خیلی جالب با شما صحبت کنم. میدانم عده زیادی از مخاطبان چنین دغدغه ذهنی دارند. پس بدون مقدمهچینی و حرفهای دیگر میرویم سر اصل موضوع این یادداشت و مشکل خیلی از خانوادههای ایرانی:
با مردهای وابسته به مادر چه باید کرد؟!
قبل از اینکه خانمهای محترم آهی از ته دل بکشند و بگویند: هیچ چارهای جز سوختن و ساختن نیست! و آقایان محترم هم خم به ابرو بیاورند که: بازهم شروع شد، اینجا هم از دعوای مادر شوهر و عروس در امان نیستیم، میخواهم بگویم که عینکهای پیشداوریتان را کنار بگذارید و یکبار برای همیشه این موضوع را خارج از نقشی که در آن دارید، نگاه کنید.
قرار نیست در این این یادداشت راهکاری به خانمها ارایه کنیم که شوهرشان را از مادر خود دور کنند، بلکه میخواهیم به یک رفتار متعادل برسیم. لطفاً مرا محکوم به این نکنید که یکطرفه به قاضی میروم و چرا برای مادرشوهرها هیچ پیشنهادی جهت تغییر رفتار و نگرش ندارم.
در مطلبی جداگانه به چموخمهای یک مادر شوهر نمونه میپردازیم، اما چیزی که واضح است، حضور بیشتر شما عروسخانمها در اینترنت و خواندن مقالات است. علاوه بر این تغییر نگرش در سن بالاتر، سختتر بوده و شاید نتوان کسی را که شصت سال از عمر او میگذرد، تغییر داد، اما میشود با کمی متفاوتنگریستن و بهگونهای دیگر رفتارکردن، همان شخص شصت ساله را با خود همراه کرد.
فرهنگ ما و وابستگی به مادر
بهتر است فیلمهای خارجی را فراموش کنید و نگویید: هیچ کجای دنیا اینطوری نیست که پسر اینقدر به مادرش وابسته باشد. بله! این یک واقعیت فرهنگی است. خیلی مواقع هم ما وابستگی را با دلبستگی اشتباه میگیریم؛ یعنی پسری وابسته نیست و به توانایی تصمیمگیری رسیده است، اما نسبت به مادرش دلبستگی زیادی دارد و ما بهعنوان عروس خانواده این موضوع را نمیتوانیم تحمل کنیم و میگوییم او وابسته است. اگر میگویید چه فرقی دارد، بهتراست با هم کمی مفهوم وابستگی و دلبستگی را بررسی کنیم.
وابستگی یعنی کسی را میخواهی به خاطر اینکه از او منفعتی به تو برسد، بدون او نمیتوانی زندگی عادی خود را داشته باشی و نوعی مکانیسم مرضی است. احساس تملک ایجاد میکند و آزادی را از فرد میگیرد. نوعی دوست داشتن مشروط است و در آن خودخواهی به چشم میخورد. دلبستگی یعنی کسی را بخواهی با تمام خوبیها و بدیهایش. به دنبال کسب منفعت از این رابطه نباشی و در تصمیمگیری و زندگیات خلل ایجاد نکند.
همسر شما اگر به بلوغ عاطفی رسیده باشد، میتواند در عین حال که یک پسر خوب و مهربان است و به مادرش توجه میکند، برای شما هم چیزی کم نگذارد و احساس منفی در شما ایجاد نکند. البته اگر زیادهخواه نباشید و بپذیرید که توجه او به مادرش منافاتی با علاقهاش به شما ندارد
چیزی که باید برای داشتن یک زندگی زناشویی سالم به دست بیاوریم، این است که دختر و پسر نسبت به خانواده خود وابستگی نداشته باشند، اما دلبستگی نه تنها ایرادی ندارد، بلکه نشانه سلامت عاطفی آن خانواده است. پس زمانیکه میخواهید در رفتارهای شوهرتان اعتدال را ایجاد کنید، حواستان باشد که حسادت زنانه باعث نشود که شما نسبت به محبت و دلبستگی مادر و فرزندی هم حساس شده و بخواهید کمرنگ شود.
مادر همسرتان را دوست بدارید و ارتباط خوبی با او برقرار کنید
ما فرض میکنیم که همسرتان به بلوغ عاطفی لازم برای تشکیل زندگی نرسیده و آنقدر به مادرش وابسته است که بدون او نمیتواند آب بخورد، حال باید چهکار کنید؟
در قدم اول سعی نکنید با دعوا و ناراحتی و خشونت او را وادار کنید که بین شما و مادرش یکی را انتخاب کند؛ زیرا بهتر است بدانید که در این بازی از قبل باختهاید. این روش فقط تنش و اختلاف را در خانهتان ایجاد میکند و نتیجهای هم نمیدهد.
اگر بخواهید با محبت و روشهای زنانه هم همسرتان را به سمت خود بکشید و به اصطلاح از مادرش دور کنید، بازهم موفق نمیشوید و در ضمن ابراز علاقههایتان مصنوعی بوده و نمیتواند تأثیر مثبت خود را در زندگی بگذارد.
شما باید اول علت را بررسی کنید. همسر شما اگر به بلوغ عاطفی رسیده باشد، میتواند در عین حال که یک پسر خوب و مهربان است و به مادرش توجه میکند، برای شما هم چیزی کم نگذارد و احساس منفی در شما ایجاد نکند. (البته اگر زیادهخواه نباشید و بپذیرید که توجه او به مادرش منافاتی با علاقهاش به شما ندارد.)
پس شما باید به همسرتان کمک کنید تا به بلوغ عاطفی رسیده و بتواند بین علایقاش در زندگی توازن ایجاد کند. این کار در یک ماه و دو ماه انجام نخواهد شد. اگر وابستگی بیش از حد است و روال زندگی فردی شوهرتان و همچنین خانوادگی شما را تحتتأثیر قرار میدهد، میتوانید از یک مشاور به صورت حضوری کمک بگیرید. البته صورتمسئله رفتن به نزد مشاور، وابستگی او به مادرش نباشد؛ چون در این صورت ممکن است اصلاً همراه شما نیاید. بهتر است بهانهای چون اختلافات روزمره و نارضایتیهای پنهان را پیدا کنید و بگویید برای بهترشدن رابطهتان دوست دارید مشاوری به شما کمک کند. در این مدت هم اصلاً شمشیرتان را از رو نبندید و نگذارید همسرتان متوجه حساسیت شما بر روی مادرش بشود.
برای آنکه آرامش داشته باشید و حس نکنید وسط یک میدان مبارزه قرار گرفتهاید، بهتر است مادر همسرتان را دوست بدارید و ارتباط خوبی با او برقرار کنید. بعد از ازدواج مادرشوهرتان، چون مادر خودتان است؛ نه از جهت عمق دوست داشتن که شاید یک شعار اشتباه باشد، بلکه از جهت نوعدوست داشتن و جنس رابطه.
اینکه شوهر شما بیش از حد به مادرش وابسته است، دلیل بر بد بودن مادرشوهرتان نیست. فرهنگ ما بهگونهای است که زنان بعد از مادرشدن تمام روابط عاطفیشان را در فرزندشان خلاصه میکنند و به همین جهت گاهی بعد از ازدواج فرزندشان، هم دختر و هم پسر تحمل دوری از آنها را نداشته و گاهی توقع سرزدن و دیدار آنها را بیش از حد متعارف دارند. شرایط روحی«مادرها» را درک کنید و بگذارید فرزندشان را یک دل سیر ببینند؛ هرچند وقتی خودتان مادر شوید، متوجه خواهید شد که دل سیر وجود ندارد و یک مادر همیشه بیتاب دیدار فرزندش است.
سعی کنید شما هم با مادر همسرتان ارتباط خوبی داشته باشید و بهجای آنکه نسبت به رابطه شوهرتان با او حساس بوده و حسادت کنید، در کنار همسرتان قرار بگیرید. محبت قلب مادران را جذب میکند. امتحانش ضرری ندارد. البته اگر وابستگی بیش از حدی وجود داشت، میتوانید بهمرور زمان کاری کنید که تبدیل به یک دلبستگی بالنده شود، اما فراموش نکنید او به زن دیگری علاقهمند نیست؛ مادر او مادر هر دوی شماست، نه یک زن غریبه که هووی عشق شما در قلب همسرتان باشد.
منبع:مهرخانه
منبع مطلب : www.iranve.com
مدیر محترم سایت www.iranve.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
مرد (شوهر) وابسته به خانواده | علایم وابستگی؟ | چطور باید وابستگی همسرتان را کم کنید؟
مرد وابسته به خانواده
مرد وابسته به خانواده را چطور بشناسیم؟
اگر پای درد دل خانم های متاهل بنشینید، مطمئنا بخش بزرگی از آنها، از وابستگی بیش از حد همسر خود به مادر و سایر اعضای خانواده اش، ناراضی هستند. برای بررسی و علت یابی این موضوع، ابتدا باید تعریفی از وابستگی افراطی ارائه داد. چون نمی توان اسم هر نوع رابطه ی صمیمی را وابستگی گذاشت.
وابستگی یا دلبستگی؟!
مردها یا به خانوادشان دلبسته هستند یا وابسته. شاید در نگاه اول نشود تفکیکی بین این دو مقوله قائل شد. اما باید اشاره کرد که وابستگی زمانی صورت می گیرد که ما به کسی به خاطر نیازی که به وی داریم، وابسته باشیم.
اما دلبستگی زمانی است که ما به خاطر علاقه ی صرف، به کسی نزدیک شویم بدون اینکه هیچ نیازی به وجود او داشته باشیم. مشکل بسیاری از مردهای ایرانی این است، که مرزی بین وابستگی و دلبستگی قائل نیستند. اما باید به این نکته توجه کرد که پس از ازدواج قاعدتا روابط خانوادگی دچار تغییر شده و اولویت های زندگی دستخوش این تغییرات خواهند شد.
انواع وابستگی
گاهی برخی افراد وابستگی های مالی، عاطفی به خانواده های خود دارند. یعنی نمی توانند بدون چتر حمایتی آنها، از پس نیازهای معیشتی خود و خانواده شان بر بیایند. گاهی نیز این وابستگی، به دلیل نقص شخصیتی در فرد به وجود می آید. به این معنا که فرد چون قادر نیست برای زندگی خود تصمیم بگیرد، به خانواده متکی می شود. در چنین حالتی، خانواده ها هم به خود اجازه می دهند در کوچکترین مسائل زندگی فرزند خود دخالت کنند.
راهکارهای مناسب:
گارد گرفتن ممنوع
خانم های عزیز اگر وارد زندگی مشترک شده اید و پس از ازدواج متوجه این ضعف شخصیتی در همسرتان شده اید، بهتر است به جای گارد گرفتن در مقابل مادر و سایر اعضای خانواده ی همسر، از در دوستی وارد شوید. اگر مهر و محبت خالصانه ای نسبت به خانواده ی همسرتان نشان دهید، بی شک آنها شما را راحت تر در حلقه ی عاطفی خود خواهند پذیرفت.
غر زدن ممنوع
به جای جنگیدن و مدام غر زدن و تلاش برای کم کردن این رابطه ی مادر و فرزندی، بهتر است به مادر همسرتان نزدیک شوید، گاهی لازم است از نفوذ او روی فرزندش برای پیش برد هدف های خود استفاده کنید.
متهم کردن ممنوع
همسرتان را برای کارهایش متهم نکنید، سعی کنید با محبت های بی دریغ و خالصانه ی خود، خلا عاطفی شخصیت همسرتان را پر کنید؛ تا او شما را محرم خود بداند و کم کم شما را جایگزینی برای خانواده اش به شمار بیاورد.
اختلال شخصیت وابسته
بی شک نمی توان اسم هر نوع وابستگی را اختلال شخصیتی گذاشت. چرا که ممکن است از این وابستگی ها برای همه ی ما در شرایط مختلف پیش بیاید. اما لازم است گفته شود که اختلال شخصیت وابسته، به فردی اطلاق می شود که توانایی تحمل تنهایی را ندارد، از طرد شدن واهمه دارد، در تمام امور زندگی نیازمند کمک گرفتن از دیگران است. قارد نیست تصمیم های هر چند کوچک را به تنهایی اتخاذ کند، در روابط خود مرزی ندارد، یعنی به دیگران علی الخصوص پدر و مادر خود، به راحتی، اجازه می دهد در شخصی ترین مسائل زندگی اش وارد شده و اظهار نظر کنند.
اگر در مرحله ی آشنایی هستید…..
برای شناخت چنین مردهایی باید وارد گفتگوهای پیوسته شوید، در حین گفتگو، کدهایی به دست خواهید آورد که به شما این امر را ثابت می کند. اگر خواستگار شما در جواب حرفها و درخواست های شما، مدام چنین جملاتی را مطرح می کند: «باید با خانواده ام مشورت کنم» «اجازه بدهید ببینم نظر خانواده ام در این مورد چیست؟» و سوال هایی از این دست. یا هنگامی که مورد سوال واقع می شود، دیگران به جایش پاسخ می دهند؛ تمام این نکته های ریز می تواند نشان دهنده ی شخصیت وابسته ی این فرد باشد.
چگونه اطمینان حاصل کنیم….
گاهی شک و تردید هایی در حین آشنایی برای فرد پیش می آید. به صورتی که به طور قطع و یقین، نمی تواند درباره ی وابستگی یا عدم وابستگی طرف مقابل اظهار نظر کند، برای حصول اطمینان می توانید گفتگوهای هدف دار را طراحی کنید.
پرسش از خاطرات
از خاطرات خانوادگی اش سوال کنید، خاطره ها در ضمیر ناخودآگاه هر فرد اثر می گذارند، اگر فردی وابسته به خانواده باشد، در هر خاطره ای اثری از آن را خواهید دید. توجه کنید که چقدر دیگران در خاطره هایش پر رنگ هستند.
پرسش از انتخاب ها
از او درباره ی انتخاب هایش سوال کنید، اگر خود فرد، در انتخاب رشته، شغل، و سایر انتخاب هایش دخیل نبوده این یک هشدار جدی برای شماست.
خود محوری یا خانواده محوری
توجه کنید که در صحبت هایش، در نقل خاطره هایش، تمام دقت و تاکید و توجهش به دیگران است یا خودش را محور قرار می دهد، بیشتر از دیگران حرف می زند یا از خودش و آرزوهایش.
سربازی و دانشگاه
از او درباره ی دوره ی سربازی یا دانشگاهش سوال کنید، اینکه چقدر در این روزهای دور از خانواده دلتنگ آنها می شد.آیا توانسته بود که مستقل زندگی کند و خودش از پس کارهاش بربیاید یا همیشه محتاج کمک و رسیدگی کسی بوده است؟ مستقل و دور از خانواده بودن براش سخت بوده یا آسان؟!
روابط بعد با خانواده پس از ازدواج
-از او بپرسید که بعد از ازدواج، ترجیح می دهد هرچند وقت یک بار به خانواده اش(پدر و مادر ، خواهر و برادر، عمه ، عمو ، خاله و ….. ) سر بزند؟ هفته ای چندبار؟ هفته ای یک بار؟ ماهی یک بار؟
-اگر بخواهد به سفر برود(بعد ازدواج) آیا حتما باید با خانواده و اطرافیانش همراه شود یا سفر دو نفره و کم جمعیت را ترجیح می دهد؟
-دوست دارد تعطیلات آخر هفته را چگونه سپری کند؟(بعد ازدواج)؟ آیا تحمل تنهایی و وقت گذراندن فقط با همسرش را دارد، یا حتما باید به مهمانی برود و مهمانی بدهد و هرجایی که حضور داشته باشد، خانواده اش را نیز همراه ببرد؟
– مشکلاتی را که در زندگی هرکدام از اعضای خانواده( دور و نزدیک) پیش آمده است، به چه نحوی حل شده است؟ و به این دقت کنید که چقدر اعضای خانواده وارد حریم خصوصی همدیگر می شوند و درباره ی مشکلات همدیگر اظهارنظر می کنند؟ چقدر اهل میانجی گری و وساطت و ریش سفیدی هستند؟ آیا همه ی اعضای یک خانواده، یا یک فامیل از تمام جزئیات زندگی همدیگر با خبرند؟ آیا کسی رازی دارد؟ یا تمام مسائل زندگی شان برای همدیگر آشکار است؟
اگر به نقطه ی مشکوکی برخوردید دقیق شوید، تمام کلمات او را با دقت گوش دهید، در نهایت مشاوره ی قبل از ازدواج را به طور جدی پیگیری کنید.
با خواستگار وابسته ازدواج کنیم؟!
مردهای وابسته به خانواده را می توان در سه دسته بندی قرار داد:
-مردانی که مادرشان در تمام امور زندگی برایشان تصمیم گیری کرده و خواهد کرد.
-مردانی که مادرشان منبع عاطفی آنها بوده و خواهد بود.
-مردانی که مادر خود را مسول حل اختلافات زناشویی قرار خواهند داد.
مطمئنا هیچ مشاوری به شما نخواهد گفت که با این خواستگار ازدوج کنید یا ازدواج نکنید، مشاورها همان طور که از نام شان پیداست، تنها دید شما را وسعت می بخشند، نکته هایی را از سخنان خودتان استخراج می کنند که شاید شما بی توجه از کنارش عبور می کنید. بنابراین تصمیم گیری نهایی در این خصوص به عهده ی شخص شماست.
اما باید به این نکته دقت کنید که در زندگی با فردی وابسته، شما همیشه نفر دوم زندگی خواهید بود. آیا تحمل نفر دوم بودن را دارید؟ همچنین باید این نکته را به طور آگاهانه بپذیرید که در امور زندگی تان امکان هر نوع دخالتی وجود خواهد داشت. به این نکته هم بیندیشید که آیا شما توانایی کنترل اوضاع را در چنین زندگی خواهید داشت؟
تغییر دادن را فراموش کنید
اگر با این دیدگاه وارد رابطه می شوید که پس از ازدواج وابستگی همسرتان را کنترل کرده و او را از خانواده اش دور نگه دارید؛ باید گفت که شما سخت در اشتباه هستید. فردی که با یک خصوصیت اخلاقی تربیت می شود و به بلوغ می رسد حتی اگر تحت تاثیر شما بخواهد تغییر کند، به حد مطلوبی که مد نظر شماست، نخواهد رسید.
نکته ی آخر
نکته ی آخر اینکه به هم زدن یک خواستگاری، بسیار راحت تر از به هم زدن زندگی زناشویی یا نامزدی است. پس بهتر است تمام جوانب را سنجیده سپس جواب مثبت یا منفی را اعلام کنید.
منبع مطلب : www.aroos.co
مدیر محترم سایت www.aroos.co لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
مرورگر شما از این ویدیو پشتیبانی نمیکنید.جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
کاش میشد همگی وقتی وارد زندگی کسی میشیم از درک بالایی برخوردار باشیم ،، کاش میونه این همه مدرک که هست مدرک درست زندگی کردن با همدیگه هم وجود داشت ،، کاش میشد از نو فرهنگ هامونو درست کنیم که زن هم حق حرف زدن ،حق مخالفت ، حق دیدن خانوادش ، حق طلب کردن محبت از شوهرش و داشته باشه نه اینکه بگیم اون زن عقده اییه ........... کاش هممون درکشو پیدا کنیم . به امید موفقیت و صمیمیت بین همه ی آدمهای متاهل برای زندگی منم دعا کنید ...🙏
بنظرم اقايان بايد رفتار متعادلي داشته باشند با مادر و باهمسرخود
امشب که دارم ابن پیام را براتون میزارم بعد از یک دعوای بد و طولانی رسیدم به اینجاکه فقط همسر هست که باید به خانوادش و زنش و خانواده زنش احترام بزاره هر کس هم حد خودش ولی بدونه فقط و فقط تنها کسی که دلسوزشه و محرم اسرارش ویار و همراهش در سختی ها فقط زنشه نباید دلشو بشکنه حتی اگه حرفش اشتباهه قانع اش کنه
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
زمانیکه برای داشتن رابطه خوب با همسر ب خانواده اش محبت میکنی بعضی ها جنبه ندارن و فک میکنن این ی جور وظیفه است و باعث دخالت بیشتر خانواده شوهر میشه من این شرایط داشتم و حالا پشیمونم ای کاش از اول رفت و امد و محبت بهشون کم رنگ میکردم