خلاصه کتاب سه دقیقه در قیامت
خلاصه کتاب سه دقیقه در قیامت را از سایت پست روزانه دریافت کنید.
خلاصه کتاب سه دقیقه در قیامت
سه دقیقه در قیامت عنوان کتابی از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است که توسط نشر ابراهیم هادی در سال ۱۳۹۸ منتشر شده است. داستان این کتاب درباره خاطرات یکی از مدافعان حرم است که در طول عمل جراحی برای چند لحظهای از دنیا رفته و سپس با شوک قلبی احیا میگردد. داستان بر محور تجربیات، دیدهها و شنیدههای او در این چند لحظه است که به برزخ میرود. این کتاب که در مدت کوتاهی در لیست پرفروشترینهای سال قرار گرفت، حاصل چندین مصاحبه با شخصیت اصلی میباشد که به اصرار خودشان نامشان در کتاب ذکر نشده است. در ادامه خلاصهای از کتاب سه دقیقه در قیامت را میخوانید:
در ابتدای کتاب یادداشتی دربارهی تجربهی مرگ و ابعاد علمی آن صحبت میشود، سپس تجربیات مشترکی که افراد بازگشته از مرگ بیان کردهاند مانند دیدن وجود نورانی ذکر شده و در ادامه داستانی از شخصی به اسم پم رینولدز و تجربه او از مرگ لحظهای گفته میشود. پم در طول یک جراحی برای چند دقیقه علائم حیاتیاش از دست میرود، اما وقتی بهوش میآید تمامی اتفاقات و جزئیات آن چند لحظه، حتی صحبتهای پزشکان و پرستاران در اتاق عمل را نیز میداند. همچنین چندین نمونه از نابینایان مادرزاد در هنگام این تجربه نزدیک به مرگ (NDE) توانستهاند به صورت شفافی اطراف خود را مشاهده کنند.
این تجربه در میان کودکان نیز وجود داشته و آنها به دلیل نداشتن پیشینهای ذهنی از دنیای پس از مرگ رویکردی متفاوت با آن را داشتهاند. آنچه در میان تمام افراد مشترک میباشد، تحول روحی و شخصیتی پس از این تجربیات است. این افراد با احساسات واقعی خود و خاطراتی که آن را فراموش کردهاند، روبرو میشوند. علاوه بر آن بسیاری از داستانها را دروغ میپندارند، اما عدهای از افرادی که چنین تجربهای داشتهاند مذهبی نبوده و همچنین اکثرا سود مالی یا معنوی از گفتن آنها کسب نکردهاند.
فصل اول:روایت تجربه نزدیک به مرگ
فصل اول به روایت افرادی میپردازد که تجربه نزدیک به مرگ داشتهاند. در مصاحبه با افراد مختلف در کشورهای متفاوت، چندین مورد به صورت مشترک شناسایی شد، آنها عبارتند از: احساس مردن (مانند تماشای جسم خود از یک فاصله)، آرامش و نبودن درد (احساس تسکین آنی دردها)، تجربه خروج از بدن (خارج شدن از جسم و نگاه کردن به آن از ارتفاعی بالا)، تجربه گذر از تونل یا انتقال (احساس گذر از یک تونل یا گذرگاه تاریک که در انتهای آن نوری درخشان است)، رویت افراد نورانی (ملاقات با افراد ناشناس نورانی و یا درگذشتگان آشنا)، رویت موجود نورانی برتر (برخی افراد موجودی نورانی و برتر را میبینند که گذشتهشان را به یادشان میآورد و میخواهند که کنار آن موجود بمانند ولی نمیتوانند)، مرور کردن زندگی (تمام زندگی فرد مانند یک فیلم از برابر چشمانش گذر میکنند و بابت ناراحتیهایی که ایجاد کرده افسوس میخورد)، عروج سریع به آسمان (از مدار زمین خارج شده و از میان ستارگان میگذرند)، اکره از بازگشتن (این تجربه برای اکثر افراد چنان لذتبخش است که نمیخواهند آن را ترک کنند)، فضا و زمان متفاوت (ممکن است در طول چند ثانیه هزاران اتفاق بیفتد).
فصل دوم:ورود به عالمی دگر
از فصل دوم داستان آن مدافع حرم آغاز میشود. در ابتدا از دوران کودکی او توضیح داده که در خانوادهای مذهبی به دنیا آمده و با چنان عقایدی رشد کرده است. وقتی ۱۷ ساله بوده بارها از عزرائیل میخواهد که پیش از الوده شدن به گناهان این دنیا، جانش را بگیرد، تا اینکه یک شب ایشان را در خواب با ظاهری بسیار زیبا ملاقات میکند که به او میگوید هنوز زمان مرگش فرا نرسیده است. فردای آن روز تصادفی شدید میکند ولی آسیبی نمیبیند و چنین برداشت میکند که تعبیر همان خواب اوست، زیرا هم در خواب، و هم در لحظه بیداری و هم بعد از تصادف نیمه چپ بدنش درد شدیدی داشته است. بعدها به سپاه پاسداران میپیوندد و سالها در آن مشغول به کار بوده تا اینکه در سال ۱۳۹۰ در ماموریتی برای مقابله با مزدوران آمریکایی در شمال غرب کشور عازم حوالی پیرانشهر میشود. در آن عملیات چشمانش آسیب میبیند که تا سه سال با وجود مراجعه به دکترهای مختلف، درمان نمیشود. تا اینکه یک روز متوجه میشود غدهای در پشت چشمانش قرار دارد که به چشم فشار میآورد، اما چون این غده به مغز چسبیده، امکان موفقیت عمل کم بوده و ممکن است بینایی خود را از دست داده و یا آسیب مغزی جدی ببیند. در نهایت با اصرار خود او عمل صورت گرفته و ۶ ساعت به طول میانجامد.
آخرین مرحله
در آخرین مرحله عمل ناگهان احساس سبکی و آرامش خاصی او را در بر میگیرد. به سادگی از تخت بلند میشود و بعد تمام زندگی خود را از لحظه نوزادی در برابر چشمان خود میبیند. در این اثنا جوانی نورانی و زیبا که علاقهی بسیاری نسبت به او حس میکرد در سمت راست او ظاهر شد. در سمت چپش نیز دوستان و آشنایان مرحومش ایستاده بودند. ناگهان به خاطر میآورد که آن جوان زیبا عزرائیل است. حضرت عزرائیل از او میپرسد: برویم؟ و در اینجا متوجه اطرافش میشود؛ هنوز در اتاق عمل است، جسمش بر روی تخت بوده و علائم حیاتی ندارد. پزشکان تصمیم به احیا قلبی میگیرند. نکته دیگر اینجاست که در آن لحظه او میتواند برادرش را در پشت در اتاق عمل ببیند و افکار درون مغز دکترها و پرستاران را بشنود و گویی باطن افراد را ببیند. عزرائیل میخواهد او را ببرد، اما او اصرار میکند که همیشه آرزوی شهادت داشته و نمیخواهد بدین شکل بمیرد. در نهایت دو جوان دیگر از راه رسیده و او را با خود به بیابانی ناآشنا میبرند. در این بیابان فردی پشت میز نشسته و در دورها از یک طرف شعلههای آتش و طرف دیگر جنگلهایی سبز پیدا بود. فرد پشت میز کتابی را به نشان داد و گفت کتاب خودت هست، بخوان. در این کتاب اعمال خوب و بد او با جزئیات ذکر شده بود. با اینکه اعمال خوب او زیاد بودند اما هر غیبت، تمسخر و یا موارد دیگر بخشی از آنها را از روی کتاب محو میکرد. برعکس آن نیز صادق بود، مثلا کمک به یک پیرمرد در سفر کربلا، پنج سال از گناهان او را بخشیده بود.
به همین ترتیب از تاثیر موارد مختلفی چون حقالناس، صدقه، نماز و .. بر کتاب اعمالش توضیح میدهد. در نهایت وقتی از کتاب اعمال خود ناامید میشود، از حضرت زهرا طلب شفاعت میکند تا بازگردد، ایشان نیز اجابت کردند. در یک لحظه احساس کرد که زیر پایش خالی شده و سقوط میکند. پزشکان موفق به احیای او میشوند. تا مدتی پس از هوشیاری، همچنان تاثیراتی چون دیدن باطن افراد، شنیدن ذکر خدا و … را احساس میکند و به همین علت میخواهد که تنها باشد. حتی متوجه شد برخی افرادی را که در عالم برزخ دیده بود و گمان میکرد مردهاند، هنوز زندهاند، یعنی در آن عالم برخی موارد مربوط به آینده را هم مشاهده کرده بود. ترسناکترین بخش این تجربه برایش این بود که تا سالها وقتی به قبرستان میرفت صداهای وحشتناکی میشنیده است. در آخر بیان میکند که تمامی دوستانش که شهادتشان را دیده بود یکی یکی شهید شدند و خود او نیز همچنان آرزوی شهادت دارد.
منبع مطلب : ketabchi.org
مدیر محترم سایت ketabchi.org لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
سه دقیقه در قیامت
انتشارات گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در سال ۱۳۹۸ کتاب سه دقیقه در قیامت را منتشر کرد. این کتاب روایت یک مدافع حرم است که در طی چندین جلسه مصاحبه با افراد انتشارات، از تجربه نزدیک به مرگ خود میگوید. این کتاب توانست خیلی زود به کتابی پرفروش بدل گردد و مخاطبان زیادی را جذب نماید.
در ابتدای کتاب مقدمهای دربارهٔ تجربهٔ نزدیک به مرگ NDE و ویژگیهای علمی آن گفته میشود. این وضعیت به حالتی گفته میشود که در آن فرد برای چندین لحظه مرگ را تجربه میکند و سپس به زندگی بازمیگردد. به چندین مورد جهانی از آن اشاره شده و سپس در فصل اول نکاتی مشترک از این تجربه را که افراد بسیاری تقل کردهاند، برمیشمارد. این خصوصیات مشترک عبارتند از:
از فصل دوم تا انتهای کتاب داستان اصلی آغاز میشود که به صورت راوی اول شخص روایت میگردد. نام راوی داستان به خواست خودشان محفوظ مانده است.
خلاصه کتاب سه دقیقه در قیامت
داستان از دوران نوجوانی او آغاز شده، پسری مذهبی در خانوادهای مذهبی که بیشتر زمان خود را در هیئت و مسجد میگذراند. در هفده سالگی از خدا آرزوی مرگ میکند تا پیش از آلوده شدن به گناه، پاک از این دنیا برود، اما شبی عزرائیل به خواب او آمده و میگوید که زمان مرگش فرا نرسیده است. سالها از آن زمان میگذرد و او حالا در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول به کار است. در سال ۱۳۹۰ برای ماموریتی به شمال غرب کشور اعزام شده و در آنجا چشمانش آسیب میبینند، به نحوی که هیچ معالجهای کارساز نشده و پس از گذشت سه سال در نهایت متوجه میشوند که غدهای در پشت چشم و چسبیده به مغز وجود دارد. عملی بسیار سخت با درصد موفقیت کم تنها گزینه اوست.
در طول عمل، ناگهان احساس سبکی و آرامش میکند و از جسم خود خارج میشود. در آن شرایط میتواند افکار و نیت درونی افراد را بشنود و آدمها را حتی از پشت دیوار ببیند. عزرائیلکه سالها پیش به خواب او آمده بود، ظاهر میشود و همراه با دیگر بستگان و آشنایان مرحومش، او را تا بیابان برزخ همراهی میکنند. در آنجا کتاب اعمالش را به دستش میدهند. کتابی که در هر صفحه آن از آغاز زندگیش، تمامی اعمال، نیات، و رفتارها حتی کوچکترینشان با جزئیات دقیق ثبت شدهاند. در ابتدا از حجم اعمالهای مثبت خود خوشحال میشود اما به تدریج هر چه جلوتر میرود متوجه میشود که بسیاری از اعمال خوب خود را در ازای گناهان کوچکی چون غیبت، تمسخر، یا نیات ناخالص از دست میدهد.
در هر فصل به تفکیک به یکی از مسائل اشاره میکند مثلا فصلی به حقالناس و حقالنفس، فصلی دیگر به دستگیری، گذشت و… اختصاص دارد. در آخر از حجم خالی کارنامه اعمالش کلافه شده و از حضرت زهرا درخواست شفاعت میکند، تا باز هم به زندگی بازگشته و اعمالی نیک و خداپسندانه انجام دهد. حضرت زهرا دعایش را مستجاب کرده و او باز هم به صورت ناگهانی احساس میکند که زیرپایش خالی شده و در حال سقوط است. به اتاق عمل بازمیگردد و متوجه میشود که پزشکان توانستهاند از طریق احیای قلبی او را بازگردانند. پس از آنکه به هوش میآید تا مدتها اثرات آن تجربه مانند دیدن طینت واقعی آدمها و یا شنیدن نالههای دردناک در قبرستان باقی مانده و او را آزرده میسازند.
از طرف دیگر در آن سفر، او بسیاری از افرادی را که هنوز زنده بودند مشاهده کرده و از آینده آنها باخبر میشود. هر دو این مسائل در عین آنکه زندگیاش را سخت میسازند و موجب آزردگی او میشوند، برایش همچون یادآوری میمانند که آن تجربه را هرگز فراموش نکرده و در راستای بهبود زندگیش بکوشد.
نکات اصلی کتاب
یکی از نقاط قوت کتاب مقدمهٔ ابتدایی آن است که موفق میشود نوعی پیشزمینه مناسب برای داستان فراهم اورد و تاثیرپذیری آن را افزایش دهد. همچنین لحن راوی داستان بسیار ساده و روان است و این موضوع خواندن آن را جذابتر ساخته و تا حد زیادی تسهیل میکند. موضوع جذاب آن نیز خواننده را تا آخر داستان همراه میسازد، بویژه اشاره به آیات و روایات در هر مرحله آن را باورپذیرتر میسازد. تمامی این نکات به علاوهٔ کم حجمی کتاب همگی احتمالا موجب میشوند که شما نتوانید کتاب را زمین گذاشته و یک نفس تا انتهای آن بخوانید.
نتیجهگیری
سه دقیقه در قیامت کتابی کوتاه، روان، ساده، بیابهام و با درصد تاثیرگذاری بسیار زیاد است. حتی اگر فردی چندان مذهبی نباشید، توصیفات راوی شما را شدیدا درگیر خود ساخته و حتی ممکن است بر زندگی روزمرهتان تا حدودی اثر بگذارد.
جملاتی از کتاب سه دقیقه در قیامت
حسابی به مشکل خورده بودم. اعمال خوبم به خاطر شوخیهای بیش از حد و صحبتهای پشت سرمردم و غیبتها و… نابود میشد و اعمال زشت من باقی میماند. البته وقتی یک کار خالصانه انجام داده بودم، همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشد. چرا که در قرآن آمده بود:
«ان الحسنات یذهبن السیئات»
«کارهای خوب گناهان را پاک میکند»
اما خیلی سخت بود. این که هر روز ما دقیق بررسی و حسابرسی میشد. اینکه کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار میگرفت. خیلی مشکل بود. همینطور که اعمال روزانه بررسی میشد به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم. اواسط دهه هشتاد. یکباره جوان پشت میز گفت:
به دستور آقا ابا عبد الله علیه السلام پنج سال از اعمال شما را بخشیدیم. این پنج سال بدون حساب طی میشود. نمیدانید چقدر خوشحال شدم!
منبع مطلب : ketabchi.org
مدیر محترم سایت ketabchi.org لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
متن کتاب سه دقیقه تا قیامت یا همان سه دقیقه در قیامت
من که این مطلب را مینویسم، متن کتاب سه دقیقه در قیامت را خواندهام. سه دقیقه در قیامت را بعضیها بهاشتباه سه دقیقه تا قیامت فرض میکنند. روای کتاب سه دقیقه در قیامت که نخواسته نامش فاش شود، یک تجربه نزدیک به مرگ را روایت کرده تا کسانی به مقولۀ مرگ و رابطۀ مرگ و زندگی علاقه دارند، با واقعیتهایی دربارۀ دنیای بعد از مرگ هم آشنا شوند. بخشی از متن سه دقیقه در قیامت یا همان سه دقیقه تا قیامت را در این مطلب برایتان خواهم نوشت.
درباره کتاب سه دقیقه در قیامت یا همان سه دقیقه تا قیامت سؤال پرتکراری مطرح است که من میخواهم در اینجا به آن پاسخ بدهم. درضمن، در این مطلب به معرفی کتاب سه دقیقه در قیامت هم خواهم پرداخت و خلاصه ای از آن را تقدیم میکنم.
راوی کتاب سه دقیقه در قیامت کیست ؟
شاید این، پرتکرارترین سؤالی باشد که خیلیها بهدنبال جواب آن هستند؛ اما باید خدمت شما عرض کنم، راوی کتاب سه دقیقه در قیامت یکی از جانبازان عزیز مدافع حرم است. ایشان بعد از اینکه از حادثۀ منجر به آن تجربه رهایی یافت و به زندگی بازگشت، تقاضا کرد که نامش بههیچعنوان فاش نشود.
خلاصه کتاب سه دقیقه در قیامت
موضوع اصلی این کتاب از این قرار است که یکی از مدافعان حرم در حادثهای صدمه میبیند و به کما میرود. برای درمان وی، پزشکان مجبورند او را عمل کنند. در اتاق عمل متوجه میشوند که او علامت حیاتی ندارد. راوی کتاب سه دقیقه در قیامت به مدت کوتاهی حدود سه دقیقه از دنیا میرود و بعد از دیدن و شنیدین نکات زیادی، به زندگی برمیگردد.
او در خواب با شهدایی ملاقات میکند که از او میخواهند دیدهها و شنیدههایش را منتشر کند. راوی این کار را انجام میدهد، فقط به این شرط که نامش منتشر نشود. راوی کتاب سه دقیقه در قیامت هنوز زنده است.
مطمئنم مایلید درباره این کتاب بیشتر بدانید. پس حتماً الان روی این لینک کلیک کنید و کتاب را از فروشگاه اینترنتی جریان کتابخرید کنید.
خرید اینترنتی کتاب سه دقیقه در قیامت هم بسیار ساده است. کافی است روی این پیوند کلیک کنید و کتاب را بخرید!
لینک خرید اینترنتی کتاب سه دقیقه در قیامت
منبع مطلب : virgool.io
مدیر محترم سایت virgool.io لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
آرتام : کتاب خیلی خوبیه
عالی
این کتاب بینظیره
قشنگ بود مرسی❤
یه پیام دارم برای این سایت عزیز!
عالیه
کتاب خیلی خوبیه
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
سلام ،خسته نباشید واقعا عالی بود ،ممنونم