خلاصه داستان شاهنامه رستم و سهراب
خلاصه داستان شاهنامه رستم و سهراب را از سایت پست روزانه دریافت کنید.
بیشتر بدانیم
یک روزرستم برای شکاربه صحرارفته بودکه بعدازشکارواستراحت متوجه شد که اسبش گم شده است.برای پیداکردن اسب خودبه شهرسمنگان که درآن نزدیکی بود،رفت.
منبع مطلب : sadafalilou.mihanblog.com
مدیر محترم سایت sadafalilou.mihanblog.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
داستان رستم و سهراب
یک روز رستم برای شکار به صحرا رفته بودکه بعد از شکار و استراحت متوجه شد که اسبش گم شده است. برای پیداکردن اسب خود به شهر سمنگان که درآن نزدیکی بود،رفت.
شاه سمنگان از او پذیرایی کرد و به او قول داد که اسبش را پیدا کند و تا شب به قولش عمل کرد. شاه سمنگان دختری داشت به نام تهمینه؛ رستم با او ازدواج کرد و پس از مدتی خواست که به ایران باز گردد پس مهره ای به تهمینه داد و گفت:«اگر فرزندی به دنیا آوردی که دختر بود این مهره را به موهای او ببند ولی اگر فرزندمان پسر شد آن را به بازویش ببند تا بتوانم او را بشناسم.»
رستم رفت و تهمینه پس از مدتی پسری به دنیا آورد و نامش را سهراب گذاشت.
سال ها گذشت و سهراب بزرگ شد و خواست به دنبال پدرش،رستم برود. مادرش مهره ی پدر را به بازوی اوبست و گفت:« با این نشانه پدرت تو را خواهد شناخت. سهراب با لشکری بزرگ به طرف ایران حرکت کرد. شاه ایران که در آن زمان کی کاووس بود برای مقابله با دشمن رستم را برای جنگ به سوی سهراب فرستاد.
رستم و سهراب در میدان جنگ همدیگر را نشناختند و به جنگ پرداختند. پس از مبارزه ای طولانی رستم سهراب را شکست داد و او را کشت.
سهراب قبل از مرگ به رستم گفت:«من پسر رستم هستم و اگر او بداند که من کشته شده ام تو را زنده نخواهد گذاشت.»
رستم گفت:«از کجا بدانم که تو پسر رستم هستی؟» سهراب بازو بندش را نشان داد و رستم او را شناخت امّا پشیمانی سودی نداشت و رستم پسر خود را کشته بود!!
منبع مطلب : www.kanoon.ir
مدیر محترم سایت www.kanoon.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
پیام پایین رو من دادم
نمیخوام بگم بد بود
چون متن شما در سطحی هست که یه دانش آموز بخواد ازش به عنوان خلاصه استفاده کنه پس عالیییییییییییی بود
💫💫💫💫💫
عالی بود ولی اصل داستان نبود چون من اصل شاهنامه رو دارم
خیلی خوب بود 🌸😇
عالی بود ممنون از شما که خلاصه را قشنگ در آوردید
اشکان ندارم
سلام اصلا خوب نبود🙁چون این خود داستان هست....
خوب بو
ممنون خیلی خوب بود ممنون
خیلی خوب و خلاصه بود.👍⚘⚘⚘⚘
بهتره که اخرش بگین رستم دستور داد دارو بیارند اما انان لفت دادند و مرد
دوستان لطفاً غلط جواب ندین
ممنون❤❤💞💕
عالی بوووووووووووودممنون💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💝💝💝💝💝💝💝💝💖💖💖💖💖💖💖
متشکرم بی نظیر بود💕❤💕❤💕❤💕❤💕❤💕❤💕❤💕❤💕❤💕❤💕❤💕💕❤💕❤💕❤
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
ودوست نداره وکافره منفی بزه
ه
رکی دین رادوست دار مثبت بزن