حکایت درویشی خواجه ای را گفت به زبان ساده
حکایت درویشی خواجه ای را گفت به زبان ساده را از سایت پست روزانه دریافت کنید.
یکی بیاد این حکایت و به زبان ساده بنویسه
درویشی خواجه ای را گفت اگر من در بر سرای تو بمیرم با من چه میکنی
گفت توراکفن میپوشانم و به گور می سپارم
گفت امروز که من زنده ام مرا پیراهنی بپوشان وقتی مردم بی کفن به خاک بسپار.
منبع مطلب : www.ninisite.com
مدیر محترم سایت www.ninisite.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
درویش و خواجه
درویشی بی سروپا خواجه ای را گفت:«اگر من بر در سرای تو بمیرم با من چه میکنی؟» گفت:«ترا کفن کنم و به گور بسپارم.»
درویش گفت:«امروز زندگی مرا پیراهنی پوشان و چون بمیرم بی کفن برخاک بسپار.» خواجه خندید و او را پیراهنی بخشید.
منبع مطلب : vista.ir
مدیر محترم سایت vista.ir لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
Seti : فقیری از خواجه پرسید اگر من در خانه ی تو بمیرم برای من چه کاری انجام میدهی خواجه پاسخ داد تو را کفن میپوشانم و به خاک میسپارم فقیر گفت امروز که من زنده هستم به من پیراهنی بده و زمانی که مردم من را بدون کفن به خاک بسپار خواجه خندید و پیراهنی به او داد مفهموم این را میرساند که تا زمانی که افراد زنده هستند برای انها کاری انجام دهیم نه زمانی که از دنیا رفتند
نیما : یعنی اگر کسی میخواهد به دیگران خیر رساند الان تا زنده هستند باید بهشون محبت محبت زمانی که کسی بمیرد به چه درد میخورد انسان به دنیا آمد تا زندگی کند ولی مردم زنده ها را فراموش میکنند و همیشه به فکر اموات هستند به قول معروف جماعت زنده کش مرده پرست هستند وقتی خواجه سخنان تغییر را شنید به او پیراهنی داد ولی در واقع مصرف این بود که هر کس تا زنده هستم اهل عشق و محبت کنیم و وقتی مرد برایش فرقی ندارد با لباس باشد یا بی لباس
یعنی اگر کسی میخواهد به دیگران خیر رساند الان تا زنده هستند باید بهشون محبت محبت زمانی که کسی بمیرد به چه درد میخورد انسان به دنیا آمد تا زندگی کند ولی مردم زنده ها را فراموش میکنند و همیشه به فکر اموات هستند به قول معروف جماعت زنده کش مرده پرست هستند وقتی خواجه سخنان تغییر را شنید به او پیراهنی داد ولی در واقع مصرف این بود که هر کس تا زنده هستم اهل عشق و محبت کنیم و وقتی مرد برایش فرقی ندارد با لباس باشد یا بی لباس
فقیری از خواجه پرسید اگر من در خانه ی تو بمیرم برای من چه کاری انجام میدهی خواجه پاسخ داد تو را کفن میپوشانم و به خاک میسپارم فقیر گفت امروز که من زنده هستم به من پیراهنی بده و زمانی که مردم من را بدون کفن به خاک بسپار
خواجه خندید و پیراهنی به او داد
مفهموم این را میرساند که تا زمانی که افراد زنده هستند برای انها کاری انجام دهیم نه زمانی که از دنیا رفتند
معنای این ضرب المثل اینه تا زمانی که زنده هستیم به یک دیگر محبت، و کمک کنیم و قدر همدیگرو بدونیم نه زمانی که از دنیا رفتیم و دیگر نیستیم
ببخشید منو از تایپ صوتی استفاده کردم ولی سرما خوردم مثل اینکه چند کلمه رو اشتباه گفتم تغییر رو بنویسید درویش اهل عشق رو نمیخواد بنویسید