جواب خوانش و فهم فارسی ششم صفحه ۵۷
جواب خوانش و فهم فارسی ششم صفحه ۵۷ را از سایت پست روزانه دریافت کنید.
جواب خوانش و فهم درس هفتم همه از خاک پاک ایرانیم صفحه 57 فارسی ششم
منبع مطلب : nexload.ir
مدیر محترم سایت nexload.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب درس آزاد فارسی ششم ابتدایی فرهنگ بومی ۱ (درس هفتم)
جواب درس آزاد (درس هفتم) فارسی ششم ابتدایی فرهنگ بومی ۱ تقدیم شما میشود که از صفحه ۵۴ شروع شده و شامل یک نمونه نمونه درس آزاد فارسی ششم فرهنگ بومی 1، درک مطلب و جواب سوالات خوانش و فهم درس هفتم صفحه ۵۷ فارسی ششم دبستان است. همچنین میتوانید این درس را به PDF دانلود کنید. با ساینس هاب همراه باشید.
درس آزاد فارسی ششم فرهنگ بومی ۱
جواب صفحه ۵۴ درس آزاد فارسی ششم فرهنگ بومی ۱ (درس هفتم) بستگی به وظایف و موضوع تعیین شده توسط معلم در کلاس دارد. به طور کلی هدف از درس هفتم فارسی ششم ابتدایی این است که دانش آموزان بتوانند به صورت فردی یا گروهی درباره آداب و فرهنگهای اقوامی که برای آنها تعیین شده است یک درس تنظیم و ارائه کنند. پرورش مهارت در نوشتن و بند نویسی به صورت منسجم درمورد یک موضوع و تقویت دامنه واژگان و جمله بندی صحیح و استفاده از علایم نگارشی از اهدافی است که در درس آزاد فارسی ششم دنبال میشود.
در ادامه یک نمونه درس آزاد برای فارسی ششم ابتدایی تقدیم شما میشود.
جواب درس آزاد فارسی ششم فرهنگ بومی ۱
نمونه درس آزاد فارسی ششم فرهنگ بومی 1
در این بخش از ساینس هاب یک نمونه درس آزاد برای فارسی ششم ابتدایی (فرهنگ بومی 1) برای شما بازنشر میکنم. منبع این درس، دبستان شهید صالح خسروی میباشد.
معلمی که شنا بلد نبود اما شناگر قلب ها شد
ادهم مظفری در تاریخ پنجم شهریورماه 1353 شمسی در خانوادهای مذهبی در روستای پشته از توابع کامیاران به دنیا آمد. ادهم مظفری کودکی را در میان کانون گرم و صمیمی خانواده سپری نمود و به سن شش سالگی رسید. سن فرارسیدن تحصیل و مدرسه، پدر که دوستدار تحصیل فرزندش بود او را به شهرستان کامیاران فرستاد تا بتواند به مدرسه برود. محیط شهر برای کودکی همچون ادهم غریب بود، اما وی با استعداد و لیاقتی که داشت خیلی زود خود را در مدرسه میان معلمان و همکلاسیهایش جا انداخت. ادهم توانست مقاطع ابتدایی و راهنمایی را با کسب بهترین نمرات سپری نموده و به دبیرستان راه یابد و در رشتهی ریاضی و فیزیک در دبیرستان شهید غفاری کامیاران به ادامهی تحصیل بپردازد. در سال دوم دبیرستان بنا به علاقهی قلبی که به شغل شریف معلمی داشت و دریافته بود که زادگاهش به او نیاز دارد با شرکت در آزمون ورودی دانشسرا طرح دو ساله در خردادماه ۱۳۷۱ با نمرهی عالی پذیرفته و در دانشسرای سنندج ثبت نام نمود و در سال ۱۳۷۳ با کارنامهای درخشان فارغالتحصیل شده و به جمع معلمان شهرستان کامیاران پیوست. وی با شور و اشتیاق فراوان شروع به کار نمود. در سال تحصلی ۷۴ – ۷۳ در روستای درویان سفلی در سال تحصیلی ۷۵ – ۷۴ در روستای ورمهنگ، در سال تحصیلی ۷۶ – ۷۵ در روستای پشاباد و در سال تحصیلی ۷۷ – ۷۶ در روستای الک از توابع کامیاران مشغول به امر مقدس تدریس شد.
چهارشنبه سوری است. ۲۷/ ۱۲/ ۱۳۷۶ ادهم صبح زود از منزل خارج میشود تا به آخرین دیدار با شاگردانش برود، او از اول صبح به قصد خداحافظی رفته بود با شاگردانش، با ما و با همه. اما غافل از اینکه او از لحظهی خداحافظی خود را به ما شناساند و ما تازه با او آشنا شدیم و هرگز پیمان آشنایی را با جدایی عوض نخواهیم کرد.
چهارشنبه سوری امسال برخلاف سالهای گذشته در دیار ما چهارشنبهی سیاهی بود؛ هوا طوفانی بود. ساینس هاب، باران و برف هم از دیشب شروع به باریدن کرده بود. رودخانهی کام صدای عجیبی داشت. رودخانهی کام به خود جرئت داده بود کام برف و باران را برآورده نماید. رودخانه به تعداد شاگردان مدرسه تماشاچی داشت اما هیچکدام را نمیپسندید. به دنبال میهمان خود میگشت. رودخانه بهانهی لازم را پیدا کرد و آن بوئیدن یکی از گلهای مدرسه، دانشآموز شهین فریدی بود. او خوب میدانست که باغبان برای نجات گل خواهد آمد. همین که گل به روی آب افتاد گلهای دیگر با فریاد و همهمه باغبان را صدا کردند.
آب طغیانگر، گل را نزدیک ۷۰ متر با خود برده بود اما او خوب میدانست که گل ته آب نمیرود چون هنوز بسیار سبک است و سالها تا درخت شدن فاصله دارد. ادهم خود را در آب انداخت و همچون غواصی شناگر شاگردش را به روی تنهی درختی انداخت و او را از مرگ حتمی نجات داد.
ادهم بارها گفته بود که در طول عمرش شنا نکرده و از آب خیلی میترسد. اما اینبار ادهم چیزی دیگر بود؛ انگار که سالهای سال است با آب مونس است. آب از ترس او صدایش را بلندتر کرده بود. همهی مردم در تلاش بودند که ادهم را نجات دهند. ادهم هیچ سر و صدایی نمیکرد، حتی یکبار هم نگفت مرا نجات دهید. تنها میگفت: «مردم من چیزیم نیست، شهین چه شد؟» چندین بار این جمله را تکرار کرد و با جریان سرد و بیرحم آب همسفر گشت و برای همیشه به خاطرهها پیوست.
ای دوست، ای انسان، ای معلم ای کاش میدانستم که در آن لحظهای که میهمان آب بودی و تا سینه در آب غلتیده بودی چه در قلبت میگذشت. آری تو اسطوره شدی.
آری! او همان دستانی را تکان داد که انسانی را نجات داده بود و این جملات را برای دستان خود زمزمه میکرد: «امیدوارم که از من راضی باشید. با شما بر تختهی کلاس درس انسانیت را نوشتم، خواندم و نوشتم که آری من انسانم.»
آری! آب و میهمان بزرگش بار سفر بستند. ادهم ۲۳ سال عمر نکرد. تنها سه روز زندگی کرد و بقیه را فقط زیست، اما باید طول هر روز زندگی او را بینهایت نوشت. مردم میدانند که نام و یاد ادهم تا انسانیت باشد زنده خواهد ماند. او درس ایثار و فداکاری را از همان کودکی در دامن پاک خانواده در روستای بیآلایش پشته آموخته بود و نام او همچون شاهو سربلند و استوار، پابرجا خواهد ماند. زیرا در دامن او بزرگ شده بود. وی از شاهو زیبایی و استواری زندگی را فراگرفته بود. وی با شاهو پیمان بسته بود که قلّهای شود مرتفعتر و زیباتر از او و این پیمان ناگسستنی است تا زمانیکه شاهو پابرجاست.
ادهم مظفری معلمی که معلمانه زیست یادش گرامی باد.
با ادامه ی مطلب همراه باشید.
درک مطلب درس هفتم صفحه ۵۵ فارسی ششم ابتدایی
سوالات این بخش هم بایستی بر مبنای درس تنظیم شده در بخش قبل طرح و پاسخ داده شود که شما در این قسمت چند سوال از متن فوق مشاهده خواهید کرد.
1️⃣ چرا ادهم مظفری شغل معلمی را انتخاب کرد؟
به خاطرِ علاقهی قلبی که به معلمی داشت و دریافته بود که زادگاهش به او نیاز دارد.
2️⃣ منظور از عنوان درس چیست؟
ادهم مظفری تابحال شنا نکرده بود اما با انسانیتی که برای نجات جان شهین به خرج داد، خود را در قلب همهی انسانها جا کرد و اسمش جاودانه شد.
3️⃣ ادهم زمانی که میان آب میغلتید چه جملهای را تکرار میکرد؟
مردم من چیزیم نیست، شهین چه شد؟
دانلود PDF درس آزاد فرهنگ بومی 1 فارسی ششم
برای دانلود فایل PDF درس آزاد فرهنگ بومی 1 فارسی ششم ابتدایی (به همراه در آزاد نگارش ششم) با حجم کم 230 کیلوبایت بر روی لینک زیر کلیک کنید:
دانلود
❤❤❤
بخوان و حفظ کن درس هفتم فارسی ششم ابتدایی
شامل شعر همه از خاک پاک ایرانیم می شود که میتوانید معنی آن را در لینک: معنی شعر همه از خاک پاک ایرانیم فارسی ششم ابتدایی بخوانید.
در ادامه جواب سوالات خوانش و فهم صفحه 57 فارسی ششم را مشاهده خواهید کرد.
جواب خوانش و فهم درس هفتم فارسی ششم
جواب خوانش و فهم صفحه ۵۷ فارسی ششم
با آهنگ حماسی خوانده میشود زیرا این شعر در وصف ایران سروده شده است و قصد دارد تا احساسات وطن دوستانهی مخاطبان را برانگیخته کند. بنابراین واژه ی دشمن با آهنگ حماسی و لحنی تنفرآمیز خوانده میشود.
منبع مطلب : sci-hub.ir
مدیر محترم سایت sci-hub.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
naghashi13000 : چون شعر در رابطه با وصف وطن است کلمه دشمن با باشور و حرارت خوانده میشود
چون ایران کشوری قدیمی است
زیرا در تاریخ ایران به هزاران سال ها و حتی بیشتر باز میگردد
ممنون که وقت گذاشتید و این را نوشتین
چرا در بیت سوم عنوان شده است که یادگار قدیم اورانیم
.
سلام من فقط میخواستم صفحه ۵۷ روبا جواب ببینم تا از او شات بگیرم
عالی من که نوشتم ولی حیف سوال دومش رو ندیدم تا بنویسم😏😏😏
من نمیدونم
یعنی ما از گذشته اجداد و نیاکان ما این ما در قرن پیش هست پس می توانیم خود را میراث گذشته بنامیم🌈💕
چون ایران قدمتی دیرینه دارد
جواب سوال ۱:با آهنگ حماسی خوانده میشود زیرا این شعر در وصف ایران سروده شده است و قصد دارد تا احساسات وطن دوستانه ی مخاطبان را برانگیخته کند بنابراین واژه ی دشمن با آهنگ حماسی و لحنی تنفر آمیز خوانده میشودسوال۲:به تاریخ کهن سرزمین ایران اشاره دارد
لطفا الان بیارید
خیلی افتضاحه 😓
کافیه
نمیدونم والا
سوال ۲ جوابش می شد چون ایران از زمان قدیم بوده است 😘
یعنی از دوران جنگ های قدیم یادگار مانده ایم
سلام من چیزی نمی دونم که به شما بگم متاسفم
جواب سوائل دو. ما یادگار موقع های قدیمیم
چون شعر در رابطه با وصف وطن است کلمه دشمن با باشور و حرارت خوانده میشود
به قدمت و تاریخ کهن سر زمین ایران ، اشاره دارد .
خوب رود؟
خوانش و فهم ۵۷۲ چرا در بیت سوم عنوان شده است که 《یادگار قدیم دورانیم؟یعنی ما از قدیم از ادم دوران قدیمی هستیم
واش
شعر هایی که در وصف وطن
عالی بود👌👌
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
مگه من بیکارم