توجه : تمامی مطالب این سایت از سایت های دیگر جمع آوری شده است. در صورت مشاهده مطالب مغایر قوانین جمهوری اسلامی ایران یا عدم رضایت مدیر سایت مطالب کپی شده توسط ایدی موجود در بخش تماس با ما بالای سایت یا ساماندهی به ما اطلاع داده تا مطلب و سایت شما کاملا از لیست و سایت حذف شود. به امید ظهور مهدی (ع).

    تحقیق در مورد شهید بهنام محمدی

    1 بازدید

    تحقیق در مورد شهید بهنام محمدی را از سایت پست روزانه دریافت کنید.

    بهنام محمدی

     خلاصه‌ای از زندگی‌نامه شهید

     بهنام در تاریخ 12/11/1345 در منزل پدر بزرگش در خرمشهر به‌دنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار.

    شهریور 59 بود که شایعه حمله عراقی‌ها به خرمشهر قوت گرفته بود؛ خیلی‌ها داشتند شهر را ترک می‌کردند. باور نمی‌کرد که خرمشهر دست عراقی‌ها بیفتد، اما جنگ واقعاً شروع شده بود. بهنام تصمیم گرفت بماند؛ بمباران هم که می‌شد بهنام 13 ساله بود که می‌دوید و به مجروحین می‌رسید.

    از دست بنی‌صدر آه می‌کشید که چرا وعده سر خرمن می‌دهد؛ مدافعین شهر با کوکتل مولوتف و چند قبضه سلاح (کلاش و ژ3) مقابل عراقی‌ها ایستاده بودند، بعد رئیس‌جمهور گفته بود که سلاح مهمات به خرمشهر ندهید.

    به سقوط خرمشهر چیزی نمانده بود. بهنام می‌رفت شناسایی. چند بار او گفته بود: «دنبال مامانم می‌گردم، گمش کردم.» عراقی‌ها فکر نمی‌کردند بچه 13 ساله برود شناسایی؛ رهایش می‌کردند.

    یک‌بار رفته بود شناسایی، عراقی‌ها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند؛ جای دست سنگین مأمور عراقی روی صورت بهنام مانده بود. وقتی بر می‌گشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود؛ هیچ‌چیز نمی‌گفت فقط به بچه‌ها اشاره می‌کرد عراقی‌ها کجا هستند و بچه‌ها راه می‌افتادند.

     یک اسلحه به غنیمت گرفته بود؛ با همان اسلحه 7 عراقی را اسیر کرده بود. احساس مالکیت می‌کرد. به او گفتند که باید اسلحه را تحویل دهی؛ می‌گفت به شرطی اسلحه را تحویل می‌دهم که به من حداقل یک نارنجک بدهید یا این یا آن. دست آخر به او یک نارنجک دادند. یکی گفت: «دلم برای عراقی‌های مادر مرده می‌سوزد که گیر بیفتند.» بهنام خندید.

    برای نگهبانی داوطلب شده بود؛ به او گفتند: «به تو اسلحه نمی‌دهیم‌ها» بهنام هم ابرو بالا انداخت و گفت: «ندهید خودم نارنجک دارم.» با همان نارنجک دخل یک جاسوس نفوذی را آورد.

    شهر دست عراقی‌ها افتاده بود. در هر خانه چند عراقی پیدا می‌شد که کمین کرده بودند یا داشتند استراحت می‌کردند. خودش را خاکی می‌کرد. موهایش را آشفته می‌کرد و گریه‌کنان می‌گشت خانه‌هایی را که پر از عراقی بود به‌خاطر می‌سپرد. عراقی‌ها هم با یک بچه خاکی نق نقو کاری نداشتند. گاه می‌رفت داخل خانه‌ها پیش عراقی‌ها می‌نشست مثل کرولال‌ها از غفلت عراقی‌ها استفاده می‌کرد و خشاب و فشنگ و کنسرو برمی‌داشت.

     همیشه یک کاغذ و مداد در جیبش داشت که نتیجه شناسایی را یاداشت می‌کرد. پیش فرمانده که می‌رفت اول یک نارنجک سهم خودش از غنایم را برمی‌داشت بعد بقیه را به فرمانده می‌داد.

    زیر رگبار گلوله بهنام سر می‌رسید؛ همه عصبانی می‌شدند که تو آخر این‌جا چه‌کار می‌کنی، برو تو سنگر. بهنام کاری با ناراحتی بقیه نداشت؛ کاسه آب را تا کنار لب هر کدام بالا می‌برد تا بچه‌ها گلویی تازه کنند.

    منبع مطلب : khakriz.roshd.ir

    مدیر محترم سایت khakriz.roshd.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.

    بزرگ مرد کوچک(شهید بهنام محمدی) / نوجوانی که نیروهای بعثی عراق را شگفت زده کرد+تصاویر

    بزرگ مرد کوچک(شهید بهنام محمدی) / نوجوانی که نیروهای بعثی عراق را شگفت زده کرد+تصاویر

    به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه اطلاع رسانی خبرلنده، بدون شک دفاع مقدس سرشار از رشادت ها و مجاهدت های نوجوانان و جوانانی است که با جانفشانی خویش درخت اسلام و انقلاب را آبیاری کردندو هیچ گاه نمی توان حماسه ها و رشادت های آنان را از یاد برد.

    هفته دفاع مقدس فرصتی است تا ضمن گرامیداشت یادو خاطره شهدا و ایثارگران از رشادت های بی نظیر دانش آموز شهید بهنام محمدی نیز یادی کنیم که چگونه با وجود سن کم ولی مردانه در برابر دشمن ایستاد و عاشقانه نیز به شهادت رسید.

    نام و نام خانوادگی : بهنام محمدی

    متولد : 12 بهمن 1345

    شهادت : 28 مهر 1359

    زندگی بهنام محمدی

    بهنام در منزل پدر بزرگش در خرمشهر به‌ دنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار. 

    شهریور 1359 شایعه حمله عراقی ها به خرمشهر قوت گرفته بود خیلی ها داشتند شهر را ترک می کردند کسی باور نمی کرد که خرمشهر به دست عراقی ها بیفتد اما جنگ واقعاً شروع شده بود بهنام که فقط 13 سال سن داشت، تصمیم گرفت بماند. او مردانه ایستاد.هم می جنگید هم به مردم کمک می کرد. بمباران که می شد می دوید و به مجروحین می رسید. او با همان جسم کوچک اما روح بزرگ و دل دریایی‌اش به قلب دشمن می‌زد و با وجود مخالفت فرماندهان، خود را به صف اول نبرد می‌رساند تا از شهر و دیار خود دفاع کند. بهنام چندین بار نیز به اسارت دشمن درآمد؛ اما هر بار با توسل به شیوه‌ای از دست آنان می گریخت.

    برای فریب عراقی ها می زد زیر گریه و می گفت: “من دنبال مامانم می گردم گمش کردم” او با بهره گیری از توان و جسارت خود توانست اطلاعات ارزشمندی از موقعیت دشمن را به دست آورده و در اختیار فرماندهان جنگ قرار دهد.

    عراقی ها که فکر نمی کردند این نوجوان 13 ساله قصد شناسایی مواضع , تجهیزات و نفرات آنها را دارد , رهایش می کردند. یک بار که رفته بود شناسایی , عراقی ها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند جای دست سنگین مامور عراقی روی صورت بهنام مانده بود وقتی برگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود هیچ چیز نمی گفت فقط به بچه ها اشاره کرد عراقی ها کجا هستند و بچه ها راه می افتادند. این شیر بچه شجاع و پرتلاش بختیاری در رساندن مهمات به رزمندگان اسلام بسیار تلاش می کرد. گاه آنقدر نارنجک و فشنگ به بند حمایل خود آویزان می‌کرد که به سختی می توانست راه برود.علاقه عجیبی به امام خمینی (ره) داشت، به گونه ای که اینگونه سفارش کرده بود: از بچه‌ها می‌خواهم که نگذارند امام تنها بماند و خدای ناکرده احساس تنهایی بکند.

    بهنام محمدی نوجوان 13-12 ساله‌ای بود که در تمام روزهای مقاومت از 31 شهریور تا 28 مهر 59 در خرمشهر ماند.

    شهادت بهنام محمدی

    با تشدید جنگ و تنگ ترشدن حلقه محاصره خرمشهر , خمپاره ها امان شهر را بریده بودند. درگیری در خیابان آرش شدت گرفته بود مثل همیشه بهنام سر رسید اما نارحتی بچه ها دیگر تاثیری نداشت او کار خودش را می کرد کنار مدرسه امیر معزی (شهید آلبو غبیش) اوضاع خیلی سخت شده بود. ناگهان بچه ها متوجه شدند که بهنام گوشه ای افتاده است و از سر و سینه اش خون می جوشید پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود و چند روز قبل از سقوط خرمشهر شیر بچه دلاور خوزستانی بالاخره در 1359/7/28 پر کشید.

    این کبوتر خونین بال در قطعه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان شهر آبا و اجدادش مدفون است. در سال 1389 طی یک مراسم باشکوه و با شرکت مسئولان و مدیران استان خوزستان و هزاران نفر از اهالی شریف شهرستان مسجد سلیمان ، مزار مطهر این شهید بزرگ به قطعه شهدای گمنام در ورودی شهر مسجد سلیمان انتقال یافت.

    بهنام محمدی نوجوان 13-12 ساله‌ای بود که در تمام روزهای مقاومت از 31 شهریور تا 28 مهر 59 در خرمشهر ماند. و به قول تمام بچه‌های خرمشهر باعث دلگرمی رزمنده‌ها بود. اینکه نوجوانی در آن سن و سال و با آن قد و قواره کوچک در شهری که بیشتر از اینکه بوی زندگی بدهد بوی مرگ و خون می‌دهد مانده، شاید امروز برای من و تو باور‌پذیر نباشد.

    با خودم فکر می‌کنم چه می‌شود نوجوانی که تا قبل از 31 شهریور در کوچه با هم‌سن و سال‌های خود بازی می‌کرد و آماده شروع سال تحصیلی جدید می‌شد بعد از2 الی 3 هفته به مدافعی تبدیل می‌شود که بعد از رفتنش همه مدافعان بی‌تاب اند. بهنام نمونه و تصویری کامل از حماسه آفرینی رزمندگان اسلام است که به خلق تفکر و فرهنگی غنی منجر شد ، که می توان از آن به عنوان « فرهنگ مقاومت و پایداری » یا « فرهنگ ایثار و شهادت » نام برد. 

    behnam mohammadi1 زندگینامه شهید بهنام محمدی

    وصیت نامه شهید بهنام محمدی

    بسم الله الرحمن الرحیم من نمیدانم چه بگویم. من و دوستانم در خرمشهر می جنگیم به ما خیانت می شود. من می خواهم وصیت کنم , هر لحظه در انتظار شهادت هستم . پیام من به پدر و مادر ها این است که بچه های خود را لوس و ننر بار نیاورید از بچه ها می خواهم امام را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند . به خدا توکل کنند . پدر و مادرها فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا بار بیاورید. 

    خاطره ای از مادر بهنام محمدی

    مادر بهنام در بیان خاطره‌ای از این شهید می گوید:هنگام آغاز جنگ تحمیلی بهنام سیزده سال و هشت ماه داشت، نخستین فرزندم بود، او در دوازده سالگی به من می‌گفت:” می خواهم طوری باشم که در آینده سراسر ایران مرا به خوبی یاد کنند و یک قهرمان ملی باشم.”

    دوران انقلاب، نخستین شعاری که یادش می‌آمد، با اسپری روی دیوار بنویسد، این بود: «یا مرگ یا خمینی، مرگ بر شاه ظالم». شاهش را هم، همیشه برعکس می‌نوشت. پدرش هر چه می‌گفت که بهنام نرو، عاقبت سربازها می‌گیرندت، توجه نمی‌کرد. اعلامیه پخش می‌کرد، شعار می‌نوشت و در تظاهرات شرکت می‌کرد. گاهی نیز با تیر و کمان می‌افتاد به جان سربازهای شاه.

    بهنام را به مدرسه نبردم، چرا که پدرش نمی‌گذاشت، او را به تعمیرگاه سپاه به همراه برادرش فرستادم تا کاری یاد بگیرد.

    یک روز گفت: مادر دلم می‌خواهد بروم پیش امام حسین(ع) و بدانم که چگونه شهید شده! روزی دیگر کاغذی به من نشان داد که درباره غسل شهادت در آن نوشته شده بود. آرام گفت: مادر مرا غسل شهادت بده! چون می خواهم شهید شوم، تو هم از خرمشهر برو، اینجا نمان می‌ترسم عراقی ها تو را ببرند.

    انتهای پیام

    منبع مطلب : www.dana.ir

    مدیر محترم سایت www.dana.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.

    شهدا

    ممنون خوب بود من چون کلاس ششمم برای تحقیق می خواستم نه برای خودم به هر حال این سایت کمک کرد.

    با این وضع در کرونا که مدرسه نمی ریم

    ممنون

    منبع مطلب : shohhada.blog.ir

    مدیر محترم سایت shohhada.blog.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.

    جواب کاربران در نظرات پایین سایت

    مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.

    Mlina : متن خوبیه من کلاس چهارمم ولی داشتم می خواندم چیز های خوبی در ان بود . پیشنهاد میکنم از این متن برای تحقیق هاتون استفاده کنید .

    حسین زارعشاهی : شهید بهنام محمدی کسی بسیار خوب و فداکار بود که بخاتر پس گرفتن خرمشهر خود را فدا کرد تا خرمشهر را آزاد کند البطه شهید های دیگری هم بودن اما شهید بهنام محمدی پسری بود که در سیزده سالگی شهید شد و با سنگر های خرمشهر سقایی میکرد

    حسام : من از قصه ی شهید بهنام خو شم امد

    مریم مرادی : سلام من کلاس چهارمم شهید بهنام محمد روزی به خرمشهر سفر کردند با مادرشان رفتند. آن ها هم رو گم کردند و بهنام پیش سربازان رفت. اون ها اجازه ندادند تفنگ به دست بگیره. بهنام گفت من که میتوانم آب بدهم. اوروزی به پیش عراقی ها رفت. عراقی ها فکر نمیکردند یک بچه ی 13ساله برای جمع آوری اطلاعات باشد و او را ول کردند

    ناشناس : آفرین خودم نیکا

    الین : 😭😭😭

    النا : سلام این متن خوبیه اما این بعضی چیزا رو ننوشته

    فرهاد : سلام خوب بود

    ioio : سن کمی داشت و دستاور بزرگی داشت

    میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟
    ناشناس 3 ماه قبل
    0

    سلام ممنون خوب بود چون من کلاس چهارم هستم

    ناشناس 11 ماه قبل
    0

    ممنون عالی بود♥️♥️😘

    مهسا وحیدی 11 ماه قبل
    0

    عالی.🙃

    مسلم 11 ماه قبل
    -1

    خیلم عالی

    باز این اسکی رفت 11 ماه قبل
    2

    من نمیدانم چه بگویم. من و دوستانم در خرمشهر می جنگیم به ما خیانت می شود. من می خواهم وصیت کنم , هر لحظه در انتظار شهادت هستم . پیام من به پدر و مادر ها این است که بچه های خود را لوس و ننر بار نیاورید از بچه ها می خواهم امام را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند . به خدا توکل کنند . پدر و مادرها فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا بار بیاورید. 

    ناشناس 11 ماه قبل
    1

    عالی ممنون فقط اگر میشه در مورد شهید همت هم بزارید ممنون

    0
    عالی بود 4 ماه قبل

    عالی بود

    ناشناس 11 ماه قبل
    0

    عالی

    علی 12 ماه قبل
    0

    تحقیق در باره بهنام محمدی

    ... 12 ماه قبل
    3

    ما میتوانیم درس های زیادی از شهید بهنام محمدی بگیریم با اینکه نوجوان بود اما کار های بزرگ و مفیدی میکرد به نظر من شهید محمدی فردی بسیار فداکار و قوی بود و ایشون هم مانند سردار دلها به فکر میهن و هم میهن خود بود این شهید بزرگوار میتوانستند مانند اکثر مردم خرمشهر همان زمان شهر را ترک کند و جان خود را نجات دهد اما اینکار را نکرد و ماندند و جان خود را فدا کرده اند🇮🇷🇮🇷🌺🌺🥺

    سارا 1 سال قبل
    2

    بسیار عالی بود ولی پسرا سن خیلی کمی داشت خدا روحش رو شاد کنه

    ناشناس 1 سال قبل
    0

    بد نیست

    ناشناس 1 سال قبل
    -1

    عالییییییییییییییییییییییییییی❤️🤩🤩😍😍😋😍

    مرینت 1 سال قبل
    0

    سلام وا خدا اینقدر طولانی هست یکی خلاصشو بگه

    تو را خدا

    مرینت 1 سال قبل
    1

    سلام وا خدا اینقدر طولانی هست یکی خلاصشو بگه

    تو را خدا

    ناشناس 1 سال قبل
    0

    سلام من محمدم کلاس چهارمچقد عاشق بهنام محمدی شدم

    ونوشا 1 سال قبل
    -1

    عالی

    درحد تحقیق برای کلاس چهارم خوبه و کامله

    رحترا 1 سال قبل
    -1

    ددن

    پرنیا پنجعلی زاد 1 سال قبل
    2

    عالی بود و قمناک

    فاطمه زهرا اروسی 1 سال قبل
    0

    سلام. ممنون که خلاصه ای از زندگی نامه شهید گذاشتین

    خت 1 سال قبل
    0

    وکوو

    ioio 1 سال قبل
    4

    سن کمی داشت و دستاور بزرگی داشت

    2
    ioio 1 سال قبل

    ♡? من درباره ی اریایی ها و شاه ها اطلاع دارم

    مرینت 1 سال قبل
    1

    وقتی که جنگ شدت

    3
    حلع..؟ 11 ماه قبل

    این که خیلی طولانیه 😐

    2
    مرینت 1 سال قبل

    شجاعت بهنام محمدی در تعویض پرچم ها

    یکی از بچه ها درباره ی شجاعت بهنام محمدی در تعویض پرچم ها این طور گفت:بهنام محمدی در یک روز، بالای یکی از ساختمان های بلند خرمشهر، پرچم عراق را دید و خودش را بطور نامحسوسی به ساختمان رساند و پرچم ایران را به دور از چشم بعثی ها جایگزین پرچم عراق کرد؛ دیدن پرچم ایران بر فراز آن قسمت اشغال شده خرمشهر در بچه ها روحیه مضاعفی را بوجود آورده بود و جالب تر این بود که عراقی ها تا ۱۸ آبان، این مسأله را نفهمیده بودند.

    بهنام محمدی بعد از این که پرچم را عوض کرد نزد ما آمد؛ دست او به خاطر ضخامت طناب در زمان تعویض پرچم و سرعتش در پائین کشیدن پرچم عراق و بالا بردن پرچم ایران، مجروح شده بود. گروهبان مقدم، باندی را از کوله اش بیرون آورد تا دست بهنام را پانسمان کند، ولی بهنام قبول نمیکرد و به دور من میدوید، مقدم هم چنان به دنبال او میدوید؛ از بهنام پرسیدم« چرا اجازه نمی دهی تا پانسمانت را ببندد که زخمت عفونت نکند» ؛ بهنام در جواب من گفت« باند را برای سربازانی بگذارید که تیر می خورند و مادرشان را از دست داده اند. هر کار کردیم این نوجوان ۱۳ ساله نگذاشت دستش را پانسمان کنیم؛ بهنام یک مشت خاک روی دست مجروحش ریخت و رفت.

    0
    مرینت 1 سال قبل

    علاقه بهنام محمدی به امام خمینی( ره)

    بهنام محمدی به امام خمینی( ره) علاقه عجیبی داشت، آنقدر که سفارش كرده بود:از بچه ها درخواست میکنم كه نگذارند امام تنها بماند و خدای ناكرده او احساس تنهایی كند.

    وصیت نامه شهید بهنام محمدی

    بهنام محمدی در وصیت نامه ی خود، چنین نوشته بود:بسم الله الرحمن الرحیم من نمیدانم چه بگویم. من و دوستانم در خرمشهر می جنگیم ولی به ما خیانت می شود. من می خواهم وصیت کنم، چون هر لحظه در انتظار شهادت هستم. پیام من به پدر و مادرها اینست که بچه هایشان را لوس و ننر نکنند. از بچه ها تقاضا دارم که امام را تنها نگذارند و همواره به یاد خدا باشند و به او توکل کنند. پدر و مادرها هم فرزندانشان را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا تربیت کنند.

    جایزه ویژه جشنواره فیلم کودک به بهنام محمدی

    شهید بهنام محمدی بعنوان الگوی قهرمان برای نوجوانان، از دوره بیست و پنجم جشنواره و به ابتکار سیداحمدمیرعلایی تهیه کننده سینما، مدیر عامل وقت بنیاد سینمایی فارابی و دبیر وقت جشنواره فیلم کودک، تبدیل به یکی از محورهای مهم جشنواره گردید.

    1
    مرینت 1 سال قبل

    شهادت بهنام محمدی

    وقتی که جنگ شدت گرفت و حلقه محاصره خرمشهر تنگ تر شد، خمپاره ها امان شهر را بریده بودند. در خیابان آرش، درگیری شده بود مثل همیشه بهنام محمدی در این درگیری حضور یافت ولی نارحتی بچه ها دیگر مؤثر نبود زیرا او کار خودش را می کرد. اوضاع در کنار مدرسه امیر معزی( شهید آلبو غبیش) خیلی سخت شده بود. در این هنگام بچه ها بطور ناگهانی متوجه شدند که بهنام در یک گوشه افتاده است و خون از سر و سینه اش می جوشد. پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق در خون شده بود و شیر بچه دلاور خوزستانی چند روز پیش از سقوط خرمشهر در تاریخ ۲۸/مهر/۱۳۵۹ به شهادت رسید. محل دفن وی در تکه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان بود. طی یک مراسم باشکوه در سال ۱۳۸۹ مزار مطهر این شهید بزرگ با حضور مسئولان و مدیران استان خوزستان و هزاران نفر از اهالی شریف شهرستان مسجد سلیمان، در ورودی شهر مسجد سلیمان به قطعه شهدای گمنام انتقال یافت. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

    0
    مرینت 1 سال قبل

    عالیی

    ناشناس 1 سال قبل
    0

    ::

    0
    ناشناس 1 سال قبل

    خخ

    ناشناس 1 سال قبل
    0

    خیلی

    روشا 1 سال قبل
    0

    سلام‌این‌متن‌خیلی‌خوبه‌ممنون

    ناشناس 1 سال قبل
    0

    بله

    ناشناس 1 سال قبل
    0

    بله

    وانیا سلیمی 1 سال قبل
    0

    تحقیق زندگینامه شهید بهنام محمدی بود ازشما خیلی ممنونم عالی بود

    نازنین 1 سال قبل
    0

    عالی

    ناشناس 1 سال قبل
    0

    سلام اگه زحمتی نیست لینک شاد باشید

    ناشناس 1 سال قبل
    2

    سلام میشه خلاصه بگید

    نورا 1 سال قبل
    0

    خوبه بود

    پسرک تنها 1 سال قبل
    0

    خیلی عالیه

    کلارا فلوراس 1 سال قبل
    2

    سلام من کلارا هستم و در کردستان زندگی میکنم من من به ایران اومدم و فارسی یاد گرفتم

    من وقتی به ایران اومدم خیلی شگفت زده شده بودم

    ایران واقعا مردم خوبی داره

    و آداب و رسوم خودش

    ممنون که شما اینقدر خوب هستید

    1
    نمیگم 1 سال قبل

    ممنون عشقم

    مریم مرادی 1 سال قبل
    5

    سلام من کلاس چهارمم شهید بهنام محمد روزی به خرمشهر سفر کردند با مادرشان رفتند. آن ها هم رو گم کردند و بهنام پیش سربازان رفت. اون ها اجازه ندادند تفنگ به دست بگیره. بهنام گفت من که میتوانم آب بدهم. اوروزی به پیش عراقی ها رفت. عراقی ها فکر نمیکردند یک بچه ی 13ساله برای جمع آوری اطلاعات باشد و او را ول کردند

    حسین زارعشاهی 1 سال قبل
    7

    شهید بهنام محمدی کسی بسیار خوب و فداکار بود که بخاتر پس گرفتن خرمشهر خود را فدا کرد تا خرمشهر را آزاد کند البطه شهید های دیگری هم بودن اما شهید بهنام محمدی پسری بود که در سیزده سالگی شهید شد و با سنگر های خرمشهر سقایی میکرد

    1
    ترنم 1 سال قبل

    بله

    1
    ناشناس 1 سال قبل

    عالیه

    امیرخان 1 سال قبل
    2

    عالی ممنونم

    عالی 1 سال قبل
    2

    🌹😄

    ک 1 سال قبل
    0

    ا

    و

    دد

    1
    ناشناس 1 سال قبل

    .

    (*๓´╰╯`๓)♡ 1 سال قبل
    2

    عالی

    شقایق اسدبیگی 1 سال قبل
    0

    سلام اینجا که چرا وعده سر خرمن یا خرمشهر میدهد کدومش میشه زود بهم بگین

    1
    مریم مرادی 1 سال قبل

    خرمشهر

    0
    امیرخان 1 سال قبل

    خِرمَن

    محدثه رحیمی 1 سال قبل
    0

    سلام ممنون به خاطر تحقیق تان

    بی نام 1 سال قبل
    3

    خیلی عالیه این بهترین متن دنیا است در مورد شهید بهنام محمدی خیلی خیلی ممنونم

    1
    ناشناس 1 سال قبل

    آره

    2
    مرینت 1 سال قبل

    اره

    2
    بی نام 1 سال قبل

    عالی بود

    عسل یکتایی 1 سال قبل
    -1

    متن خوبی من کلاس چهارم هستم چیزهای خوبی داره.....👌

    درلنناطن 1 سال قبل
    0

    لعب

    سوگند 1 سال قبل
    0

    عالی👌

    ... 1 سال قبل
    0

    ...

    فرهاد 1 سال قبل
    4

    سلام خوب بود

    0
    مرینت 1 سال قبل

    خوب نبود عالی بود 😍

    ❄آتنا حاصلی❄ 1 سال قبل
    0

    میشه کم طولانی رو هم درست کنین تا یکشنبه فرصت دارم🙏🏻

    عالی 1 سال قبل
    0

    عالی

    ملی 1 سال قبل
    0

    عالی

    حمیورضا 1 سال قبل
    0

    سلام

    سلام خیلی خوب است 1 سال قبل
    0

    حرف های بد نزنید

    دتووم 1 سال قبل
    0

    میشه وازه بفرستید من لازم دارم

    ناشناس 1 سال قبل
    0

    من این متن را خواندم و نوشتم عالی است و

    ناشناس 1 سال قبل
    0

    داخل درس یازدهم کلاس چهارم هست یکم از بهنام محمدی

    مهدی 1 سال قبل
    2

    داخل درس یازدهم کلاس چهارم هست یکم از بهنام محمدی

    0
    محمد بهرامی 1 سال قبل

    تحقیق درمورد شهید بهنام محمدی خیلی خیلی کوتاه

    ً::/[email protected]'!؟،ًَُِّ،؟!"؛ 1 سال قبل
    3

    بهنام محمدی در کتاب چهارم ابتدایی هم هیت در کتاب فارسی درس ۱۱ فرمانده ی دل ها

    ً::/[email protected]'!؟،ًَُِّ،؟!"؛ 1 سال قبل
    1

    بهنام محمدی در کتاب چهارم ابتدایی هم هیت در کتاب فارسی درس ۱۱ فرمانده ی دل ها

    فاصله 1 سال قبل
    2

    سلام این ها خیلی خوب هستند ولی خیلی کلمات سختی دارد ممکن است کودک آن را بخواند ولی نمی تواند

    0
    KING 1 سال قبل

    بچه ها امروز پدر بزرگ های فردا هستن

    0
    KING 1 سال قبل

    کودک

    النا 1 سال قبل
    4

    سلام این متن خوبیه اما این بعضی چیزا رو ننوشته

    الین 1 سال قبل
    4

    😭😭😭

    ناشناس 1 سال قبل
    0

    جنفجع

    عباس 1 سال قبل
    0

    عالی

    ناشناس 1 سال قبل
    0

    لطفا برسد

    گلناز 1 سال قبل
    0

    سلام بچه ها میخوام اهنگ بخونم نیستم ناب تنیش ابی روشن این منچیکیس برف میاد سر ترکیه گرم میشه میرم ارزانتین بابالا اینو منو میخواد هیولا راستی بشون بگو راستی بشون بگو هیولااااا قشنگ بود مگنه عالی بو د

    0
    سوگند 1 سال قبل

    این چه اهنگی بود

    1
    ناشناس 1 سال قبل

    مزخرف

    0
    فائزه 1 سال قبل

    نه

    حسام 1 سال قبل
    6

    من از قصه ی شهید بهنام خو شم امد

    0
    من نه ناراحت شدم 1 سال قبل

    ۰

    0
    لاکی 1 سال قبل

    آره خوبه

    زهرا عارفی 1 سال قبل
    1

    من زهرا عارفی هستم

    شهید بهنام محمدی را خیلی دوست دارم

    دوست دارم اورابببینم و با او حرف بزنم

    من دارم از گوشی خواهر پیام میدم اسم خودم نرگس هست

    دوستون دارم دوستانم

    ❤❤❤

    زهرا عارفی 1 سال قبل
    0

    سلام خیلی طولانی هست ولی کامل داده من هنوز ننوشتم ولی زندگی نامه و وصیت نامه و نامه ی مادرشو همه رو نوشته

    من دارم از گوشی خواهر م پیام میدم

    اسم خودم نرگس عارفی هست

    ممنون دوستانم

    آنا گلچینی 1 سال قبل
    -1

    باشه دوست عزیزم رفیق قدیمی خودمی

    ...... 1 سال قبل
    0

    خوبع

    ناشناس 1 سال قبل
    4

    آفرین خودم نیکا

    نیکا شریفی 1 سال قبل
    0

    بهنام محمدی یک ابر قهرمان است

    0
    سلام بله 1 سال قبل

    او ابر قهرمانی است

    او در خرمشهر به دنیا آمده

    زهرا 2 سال قبل
    0

    ممنون

    عالی 2 سال قبل
    0

    عالی

    Mlina 2 سال قبل
    9

    متن خوبیه من کلاس چهارمم ولی داشتم می خواندم چیز های خوبی در ان بود . پیشنهاد میکنم از این متن برای تحقیق هاتون استفاده کنید .

    0
    اپ 11 ماه قبل

    به انم

    1
    سما سلیمانی 1 سال قبل

    سلام دوستان من سما سلیمانی هستم

    برای ارسال نظر کلیک کنید