از حکایت بهانه چه نتیجه ای میگیریم
از حکایت بهانه چه نتیجه ای میگیریم را از سایت پست روزانه دریافت کنید.
قصه ضرب المثل روی طنابش ارزن پهن کرده (داستان بهانه فارسی سوم)
داستان ضرب المثل روی طنابش ارزن پهن کرده به این صورت است:
روزی روزگاری در یکی از روزهای گرم و تابستانی ملانصر الدین توی خانه اش لم داده بود و استراحت می کرد . در این هنگام در خانه ی ملا به صدا در آمد . ملّا اصلاً دلش نمی خواست در آن هوای گرم از اتاقش بیرون بیاید . ناچار بلند شد و در را باز کرد . همسایه اش را پشت در دید.
همسایه گفت : سلام ببخشید مزاحم شدم . ملا با اخم جواب سلامش را داد. همسایه گفت : راستش همسرم ، لباس زیادی شسته است . ما هم یک طناب بیشتر نداریم و نمی توانیم همه ی لباس های شسته شده را روی آن پهن کنیم . آمده ام طنابتان را قرض بگیرم . ملّا با دلخوری به داخل خانه برگشت.
یکی دو دقیقه که گذشت ، آمد و غرغر کنان گفت : ببخشید همسایه ! متأسفانه روی طنابمان ارزن پهن کرده ایم تا خشک شود . اگر به طنابمان دست بزنم ، ارزن ها می ریزد زمین !
همسایه ملا ناراحت شد و گفت : مرد حسابی ! این چه حرفی است که می زنی ؟ مگر می شود دانه های ارزن را که خیلی هم ریز است روی طناب پهن کرد؟ ملّا گفت : اگر تو آدم حسابی باشی ، بیشتر از این اصرار نمی کنی و به دنبال کار و زندگیت می روی ؟ آیا همین عذر و بهانه کافی نیست که تو بفهمی دلم نمی خواهد طنابم را به تو قرض بدهم ؟
و از آن به بعد هر وقت کسی برای انجام ندادن کاری بهانه های غیرمنطقی بیاورد می گویند : روی طنابش ارزن پهن کرده است.
البته این داستان در کتاب فارسی سوم به صورت دیگری آمده است؛ اما مضمون آن تقریبا یکسان است.
فایل صوتی:
منبع تصویر: سایت رشد
منبع مطلب : samangol.ir
مدیر محترم سایت samangol.ir لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
مرورگر شما از این ویدیو پشتیبانی نمیکنید.جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
امیرصالح : من میخوام خلاصه رو بنویسید من دنبال خلاصه هستم نه کامل بودن داستان😒
الینا : ایبی نداره من خودم مینویسم
یکی : دقیقا
پری : خلاصه این بو که:مردم فکر میکردن بهلول دیونه هست ولی آن یک مرد اقل بوده و میدنسته آن مرد امانت دار خوبی نیست
من دنبال نتیجه گیری هستم نه داستان کامل
سلام
سلام
سلام
سلام
من دنبال نتیجه گیری ام نه داستان کامل😭
برو بابا
حکایت های دیگه ایی بدید
مفهومش میشه جواب غیر منطقی دادن برای انجام ندادن کاری
من ان حکایت را در دفتر فارسی دارم
من ان حکایت را در دفتر فارسی دارم
من این حکایت را در دفترم دا م
متنفرم از های گرام
خفه شید
سلام
ب
ایبی نداره من خودم مینویسم
با توجه به حکا یت بهانه چرا بهلول طنا بش را به آن مرد قر ض نداد با توجه به حرفهایت بهانه چرا به رویت نابش را به مرد قزن داد با توجه به حکایت بهانه چرا بهره را به آن منقرض نداد جستجو کنید با توجه به حرف هایت بهانه را به لول طنابش را به آن مرد قرار نداد با توجه به هر بیت بهانه چرا به روت نامش را به آن مرد قرار نداد با توجه به حکایت بهانه چرا بهلول طنابش را به آن مرد قرض نداد
نتیجه می گیریم که بعضی هابرای اینکه چیزی روکه به کسی اطمینان ندارن ندن بهانه میارن
منم نمی دونم
لطفا بگید
ممنون
من از این حکایت نتیجه میگیرم باید امانتدار و مهربان باشیم و به کسی که امانتدار نیست چیزی قرض ندهیم.......
من نتیجه گرفتم به کسی که امانت دار نیست چیزی ندهیم که آخر پشیمان شویم
من میخوام خلاصه رو بنویسید من دنبال خلاصه هستم نه کامل بودن داستان😒
صدرا